شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

سرمسجد.آتشکده خاموش بابیش از۲۵۰۰سال قدمت

صفه باستانی سرمسجد
عبادتگاهی که درزمان مادهاهخامنشیان سلوکیان اشکانیان وساسانیان موردتقدس بوده وبنابه گفته یاقوت حموی آتشکده آن تازمان هارون الرشیدمی سوخته است
  

هیچگاه باچشم بسته دعانخوانید!

جوموکنیانا یک نویسنده افریقایی می گوید:
هنگامی که مبلغان مسیحی به افریقاپاگذاشتندماافریقایی هاصاحب زمین بودیم وآنان فقط کتاب انجیل رادربغل داشتند.انها به ما یاددادندکه باچشمهای بسته دعاکنیم به ماگفتندکه هرکس دعایش طولانی ترباشدبه خدانزدیکتر خواهدشد.وقتی چشمهای خودرابازکردیم زمین مال انهاشده بودومافقط انجیل رادربغل داشتیم.
اقتباس ازکتاب ازسیرتاپیازباستانی پاریزی به نقل ازنشریه زاگرس شماره ۲۲۴

گزیده ادب فارسی

                           چندحکایت شیرین ازعبیدزاکانی
 
درویشی گیوه درپانمازمی گزارد.دزدی طمع درگیوه اوبست .گفت :باگیوه نمازنباشد.درویش دریافت .گفت :اگرنمازنباشدگیوه باشد

××××××××

ظریفی مرغی بریان درسفره بخیلی دیدکه سه روزپی درپی بودونمی خورد.گفت :عمراین مرغ بعدازمرگ درازترازعمراوست پیش ازمرگ .

××××××××

شخصی خانه کرایه گرفته بود.چوبهای سقفش بسیارصدامی کرد.به خداوندخانه ازبهرمرمت زبان بگشاد.پاسخ دادکه چوبهای سقف ذکرخداوندمی کنند.گفت :نیک است امامی ترسم این ذکرمنجربه سجودشود.

به یادزنده یادمهندس حسین رحیمی



یادوخاطره عطرآگینت تا ابددرقاب دلهامان باقی خواهدماند 


 

کتل -آیین نمایشی -تراژیک ایل بختیاری

یکی ازآئین های نمایشی –تراژدی ایل بختیاری کتل KOTAL می باشدکه به هنگام فوت یکی ازجوانان سلحشوروجنگاورویامردان بزرگ ایل درمکانی بنام ((مافه گه m afe ga))برگزارمی گردد.دراین مراسم اسبی (مادیان اصیل )راباپارچه سیاه می پوشانندگردنش رابادستمال هفت رنگ آذین کرده ،چشمان آن راسرمه کشیده ،پیشانی آن راحنابسته وافسارآن دردست یک نفرمردبه دورمکعبی بنام مافه می چرخانند.به این ترتیب مراسم عزاداری به همراه موسیقی سازچپی وخواندن اشعارمحزون آغازمی گردد.مطابق معمول ابزارمتعلق به متوفی مانندتفنگ ،شمشیر،گرز وماننداینهارابه مافه تکیه داده ویاروی اسب می گذارند.
این تل سنگی یامافه رامعمولاازهفتم وفات می سازندوبعلت زندگی کوچ نشینی ایل بختیاری ازسنگ چین های بی ملاط درست می کردنداماازدوره یکجانشینی این مکعب راباتغییرات وتزئین های دیگرمی توان مشاهده کرد.اجرای مراسم آیینی کتل یک حرکت نمادین وسمبولیک است که ژرفترین احساسات وتعلق خاطرایل رابه شخص ازدست رفته نشان می دهدکه درآن ازامکانات موسیقایی ونمایشی به نحوشایسته ای استفاده می شود.
اقتباس ازمقاله کتل نگارش حسین مددی مندرج درنشریه فرهنگ خوزستان شماره 182-فروردین سال 82

کورش نخستین بنیانگذارحقوق بشر

کورش سرداری که درقران (سوره کهف)ازآن بنام ذوالقرنین وبعنوان پادشاهی عادل وخداپرست یادشده وامپراطوری بزرگ هخامنشی راکه دربرگیرنده بیست وپنج کشوربودبنانهادتوسط حقوقدانان جهان به عنوان بنیانگذارحقوق بشرو منشورآزادی اورانخستین فرمان جهانی حقوق بشرمی دانندکه دربخشی ازآن به شرح زیرآمده است :
((منم کورش ،شاه بزرگ ،شاه دادگر،آنگاه که بدون جنگ وپیکارواردبابل شدم همه مردم گام های مراباشادمانی پذیرفتندارتش بزرگ من به آرامی واردبابل شدنگذاشتم رنج وآزاری به مردم این شهروسرزمین واردآید.من برای صلح کوشیدم .من برده داری رابرانداختم ،به بدبختی های آنان پایان دادم .فرمان دادم که همه مردم درپرستش خدای خودآزادباشند.من همه شهرهایی راکه ویران شده بودازنوساختم فرمان دادم تمام عبادتگاههایی راکه بسته بودندبگشایند.من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیاکردم وصلح وآرامش رابه تمامی مردم عطانمودم .......))

ََشعری ازیارمحمداسدپور


***ای دوست***
اگرمی بینی که پنهانم
ازعیان خویش می هراسم
تادورازدانه های نقره ای گندم
نباشم!
به گورستانی قدیمی ومتروک
می مانم
که دیگرهیچکس
قدم به بالین سنگهام نمی گذارد
ای سنگهای فرسوده ازبارانها
ای بی نام ونشانها!
به زیرکدام باران سیاه
کدام ابر
نام هاتان به قرن ها
وبه سنگ هاپاک شده اند؟!
می بینی که پنهانم
شایداین همه انزوارا
به گورهاببرم
وقتی که خیابانهاسرگیجه دارد
فرقی نمی کنداینجا
یا((نادری))
غوغایی اززنده وزندگی
به پشت مرگ هابرپاست!
می بینی که هرگزنتوانسته ام
درکناراینهمه پنهانی هام
آنکس باشم
که هستم !
می بینی
Email yari30@noavar.com

شیرسنگی نمادشجاعت درفرهنگ بختیاری


 شیرسنگی
نمادشجاعت ودلیری درفرهنگ بختیاری است به همین منظورروی قبرایلمردان وجوانان سلحشورتندیسی حجیم ازشیرسنگی می گذارندهمین طوردربرخی اشعارخصوصا گاگریوه ها(سوگ سرودها)ازاین نمادباعنوان ((شیرزرد)) استفاده می نمایند.مضاف براین که شیردراسطوره های ایرانی نمادآسمان –خورشیدوآتش (برترین آخشیج )وگاونمادگیتی وزمین (پست ترین آخشیج )است .درتخت جمشیدسنگ نگاره ای موجوداست که شیری گرده گاوی راگازمی گیرد.ازاهمیت آن می توان به آرم شیروخورشیدمنقش درپرچم قبلی کشورمان اشاره نمود.بازدرکیش مهرچهارمین مرحله (زینه )ازهفت مرحله سلوک مهرپویان است .این اهمیت هاوباورهای اسطوره ای وفولکلوریکی شیررابه موجودی نمادین درفرهنگ گورستانی ومناسک گذاردرفرهنگ بختیاری تبدیل کرده است .
ای واویلاصدواویلا
سی شیرزردم واویلا
گزیده ای ازمقاله ((نماددرفرهنگ بختیاری ))به قلم حسین مددی –روزنامه مردم سالاری ویژه نامه بهمن 81مسجدسلیمان



MY CITY M.I.S













اندراحوالات مجسمه فردوسی درمسجدسلیمان



بسی رنج بردم دراین سال سی *** عجم زنده کردم بدین پارسی




اندر احوالات مجسمه فردوسی در مسجدسلیمان
در احوال مجسمه فردوسی که فقط یک روز بر فراز فلکه نفتون جا خوش کرده بود . متاسفانه بعد از گذشت هزار سال ، در قرن بیست و یکم این مرد بزرگ در شهرمان موردکم لطفی ،بی برنامه گی وتنگ نظری هاقرارگرفت .ودرنهایت به محل آتش نشانی تبعید،وچادرسرش کردند!!
مصاحبه باحکیم فردوسی درآتش نشانی مسجدسلیمان
خودتان رامعرفی کنید؟ که فردوسی طوسی پاک گفت
خواهش می کنم باتوجه به اتهامات وارده به این سوال شفاف جواب دهید
دین وآیین شماچیست؟ منم بنده اهل بیت نبی       ستاینده خاک پای وصی
کاربزرگی که شماکرده ایدچیست؟
پی افکندام ازنظم کاخی بلند         که ازبادوباران نیابدگزند
البته درشهرشما نه بالابردن مجسمه ام نظم و حساب داشت و نه برخوردی که برای پایین آوردن مسجمه ام صورت گرفت وجاهت اخلاقی .
نظر جنابعالی در مورد خشونت و خشونت طلبان ؟
میازار موری که دانه کش است
نظر جنابعالی در مورد ریا و شخصیت های دو پهلو چیست ؟
دلت با زبان هیچ همسایه نیست           روان تو را از خرد مایه نیست
ازدواج جوانان و تشکیل خانواده را چگونه می بینید ؟
نه با زن خوش است و نه بی زن خوش است          که هر دو درد آدم کش است
آقای فردوسی شما مثل بعضی از نمایندگان مجلس که نه معلوم است چپند و نه معلوم هست راستند ، نه معلوم است موافقند و نه معلوم هست مخالفند جواب می دهید ، دو پهلو بودن و دو پهلو جواب دادن در خور شخصیت بزرگ مردی چون شما نیست خواهش می کنم شفاف جواب دهید نظر شما در مورد ازدواج چیست ؟
به زن گیرد آرام مرد جوان              اگر تاج دار است اگر پهلوان
با توجه به اینکه در مسجدسلیمان به زبان و گویش بختیاری تسلط پیدا کرده اید خواهش می کنم نظر خود را در مورد جابجایی های پی در پی مجسمه شما چیست ؟ ( با گویش بختیاری بخوانید )
اشنیدوم ایخون که جابجام کنن          ایسا نونین که ایخون چه وام کنن؟
آقای فردوسی زیاد سخت نگیرید ، شنیده ام که شورای شهر و فرماندار شهرمان قول داده اند (البته نه از نوع قول های ، جاده مسجدسلیمان به شهرکرد – پتروشیمی مسجدسلیمان ، نصب مجسمه جنابعالی درسه راهی دانشگاه آزاد ، ………!!!) که مجسمه جنابعالی را بر فراز فلکه دیگری قرار دهند نظر خودتان چیست ؟ (با گویش بختیاری بخوانید)
نکنه زیو خراوترم کنن          یه کله گفتری سرم کنن
در آتش نشانی کسی به شما سر می زند ؟ (با گویش بختیاری بخوانید)
دل مو زه دِیری ایساه خراوه              سر به مو که ایزنین خیلی ثواوه
آقای فردوسی بزرگانی چون پرفسور رحیم دشتی ، دکتر امید علی شهنی کرمزاده ، پرفسور حموله ، پرفسور جمشید موری ، پرفسور ایرج مرادی نیا ، دکتر عکاشه ، دکتر محسن رضایی ، مهندس نصرت الله اسپیاری ، مهندس اسماعیل فرهادیان ، مهندس فرامرزخدادادی ، استاد بهمن علاءالدین ، مهندس حیدر علی پور و نخبگان دیگر زمانی در این شهر زندگی می کردند و در حال حاضر دارای منزلت های شغلی و اجتماعی بسیار خوبی هستند از شما می خواهم که از زبان مسجدسلیمان به آنها پیغام بدهید که گوشه چشمی به این شهر فقیر داشته باشند ؟ ( با گویش بختیاری بخوانید )
سی چه چینو ز دلم زیدین بدر           سی چه چینو مونِه کِردین در به در
ایی دلهِ غم پرورِ شادس کنین            ایی حـونــه خراونِ آبادس کنیـن
دلداریم بدین بیاین تنگ دلم            گوش بدین به ناله و بنگ دلم
دست به دست یک بدین شادم کنین         همتی ایخو که آبادم کنین
آقای فردوسی از اینکه وقت گرانبهایتان را در اختیار من گذاشته اید تشکر می کنم ؟
تشکر می کنم از لطف سر کار                 خداوندا تو روزبه را نگهدار

رستم قهرمان داستانهای شاهنامه ات وقتی به جنگ اسفندیار رویین تن رفت و بر او فایق نیامد ، از مرغ افسانه ای (سیمرغ) طلب یاری خواست. اما امروز فکرها و اندیشه ها رویین شده ها و هزارها سیمرغ افسانه ای بر آنها کارگر نخواهد افتاد ، امروز فردوسی عزیز درد تو را قلمی می نگارم که با همین قلم و با رای خود به کسانی قدرت دادم که نه وعده ها و شعارهایشان در حد و اندازه و قوار آن عزیزان بود ونه ظرفیت های موجود شهر اجازه چنین وعده هایی را می داد. و نیک می دانیم که قلم و تکلم خود را مدیون تو هستیم همانطوریکه گفته اید (عجم زنده کردم بدین پارسی) با این حال زیاد گله مند نباش در این شهر فقیر و محروم با بیش 21هزار بیکار ، استخدام شما در آتش نشانی (با توجه به غیر بومی بودن جنابعالی بچه توس ) را باید به فال نیک گرفت!!!! در آتش نشانب بمانید ، شاهنامه بخوانید، از به کار بردن کلماتی نظیر شاعر حماسه ساز و شاعر ملی اکیدا خودداری کنید شاید فرجی حاصل شود.

روزبه فرهادیان



بعد از اینکه مجسمه فردوسی را از فلکه نفتون که کمتر از 48 ساعت بر فراز فلکه قرار داشت ( در پی اعتراضات و اختلافات در نام گذاری میدان پایین آوردن و به آتش نشانی انتقال دادن ) آقای روزبه فرهادیان با نگارش مقالاتی چون ، ؛ اندر احوالات مجسمه فردوسی در مسجدسلیمان - ، مصاحبه با فردوسی در مسجدسلیمان – شهر بی مجسمه – حکایت مسجدسلیمان و بز عزازیل – کوچه های بن بست و مدیریت و محرومیت پیگیر مجسمه نگون بخت فردوسی بوده اند به همین دلیل در مسجدسلیمان ایشان به وکیل فردوسی معروف می باشند در صورت تمایل می توانید با پست الکترونیکی ( ایمیل ) برای ایشان به آدرس زیر نامه بنویسید.
E-mail:www.misruzbeh@noavar.com

پنجم خردادروزمسجدسلیمان گرامی باد



مسجدسلیمان اولین شهرپارسی تبار





شهرستان مسجدسلیمان بامساحتی بالغ بر6986کیلومترمربع در۳۱درجه و۵۹دقیقه عرض شمالی و۴۹درجه و۱۷دقیقه طول شرقی و باارتفاع ۱۸۳تا۳۰۵مترازسطح دریادرحاشیه رشته کوه زاگرس ودرناحیه شمال شرقی استان خوزستان واقع گردیده است دارای بیش ازیکهزارآبادی است که در13دهستان وسه بخش واقع شده اند.ازشمال به سردشت دزفول ،ازشمال شرقی به چهارمحال وبختیاری ،ازشرق به ایذه ،ازجنوب به رامهرمزوازمغرب به شوشترمحدودمی شود.مهمترین کوههای آن :کی نو،ادیو،آسماری ،منار،دلا وکوه تارازمی باشدورودهای کارون ،شور،تمبی درآن جریان دارند.کوه کی نوکه درشمال این شهرستان واقع شده است بلندترین نقطه خوزستان محسوب می شودکه علیرغم گرمای 50درجه تابستان، ارتفاعات آن درهمه فصول سال پوشیده ازیخ وبرف می باشد.
غارپبده که درآن اولین نشانه های تمدن انسانی کشف گردیده درحاشیه این شهرقراردارد. درکاوش های باستانی وجودتمدن 14تا15قرن پیش ازمیلادمشاهده گردیده است .نام ابتدائی این شهرپارسوماش بوده که بوسیله چیش پش (اولین هخامنشی )بنیان گذاشته شدوبه قولی می توان آن راسرآغازمدنیت پارسیان در700سال پیش ازمیلاددانست .وبنابه ادعای محققین ومستشرقین زادگاه کورش کبیرتلقی می شود
.وجه تسمیه مسجدسلیمان بواسطه وجودآتشکده ای باستانی است که دردوره هخامنشی ،سلوکی واشکانی عبادتگاه یکتاپرستان بوده است .آتشکده این صفه باستانی که بنام سرمسجداشتهارداردبنابه گفته یاقوت حموی جغرافی نویس مسلمان تاروزگارهارون الرشیدنیزمشتعل بوده است .بعلت وجودسنگهای بزرگی که درساخت سکوهای این آتشکده بکاررفته بنابه اعتقادات مذهبی مردم این بنابفرمان سلیمان نبی وتوسط دیوبوجودآمده است واین سبب گردیده که این بنابنام مسجدحضرت سلیمان وبعدازمدنیت شهربنام مسجدسلیمان شهرت یافت .
درپنجم خردادماه سال 1287بدنبال اکتشافات ویلیام ناکس دارسی انگلیسی نفت برای اولین باردرخاورمیانه دراین شهرفوران کردوصنعت نفت تولدیافت .این امرباعث شدکه اولین شرکت شهرایران تولدیابدوبه طبع آن اولین خط آهن ،اولین کارخانه برق ،اولین مرکزتلفن،اولین فرودگاه مدرن ،اولین جاده ارتباطی ،اولین خیابانهای آسفالته ،اولین مسکن های مدرن درسطحی انبوه ،آولین بیمارستان مجهز،اولین سیستم لوله کشی آب وگازواولین ....درآن بوجودآمد.گرچه علی رغم همه توانائی های بالقوه ازجمله سدشهیدعباسپور(بزرگترین سدونیروگاه آبی کشور)وسدجریانی مسجدسلیمان ورودکارون بزرگترین رودکشوروهمچنین وجودمنابع عظیم نفت وگازمتاسفانه این شهرازنعمت آب 24ساعته وشبکه گازرسانی بی بهره می باشد!!!

گزیده ادب فارسی---شمس تبریزی-خط سوم



       
               آبشارهای آرپناه (عکس ازهوشنگ فرجی)
خلقی دیدم ترسان وگریزان
پیش رفتم
مراترسانیدندوبیم کردندکه :
زنهار،اژدهائی ظاهرشده است که عالمی رایک لقمه می کند!
هیچ باک نداشتم پیشتررفتم
دری دیدم ازآهن
پهناودرازای آن ،درصفت نگنجد
فروبسته
بروقفل نهاده،پانصدمن!
یکی گفت :دراینجاست آن اژدهای هفت سر
زنهار،گرداین درمگرد
مراغیرت وحمیت بجنبید
بزدم وقفل رادرهم شکستم
درآمدم ،
کرمی دیدم
زیرش نهادم وفرومالیدم درزیرپای
وبکشتم!

شعری ازغلام رضوی ازمجموعه شعرروزی مرابه نام کوچک ام می خوانند

بچه ناف مسجدسلیمان
------------
چه طورنمی شناسید
گم نامترین شاعرجهان را؟
جسارت است ،اما
شما،دل گفتن نام مراندارید!
چراکه من
بچه محل همه ی عاشقان جهان ام
شاعرکوچه های بی درروعشق
بچه ناف m.i.s
وروزی مرابه نام کوچک ام می خوانند
که ازشما
هیچ نشانی نمانده است!

به یادآجعفرقلی خان رستمی کلانترایل بابادی


                نمائی ازمراسم ختم مرحوم درجوارامامزاده شاه ابوالقاسم لالی
 (عکس ازهوشنگ فرجی )

شدفراق جان گدازت ای کلانتراربعین
ایزدامحشورکن سردارمابامرسلین
قدرایل راتودانستی وایلت قدرتو
این وفاداری بودوردزبان اجمعین

همایش تجلیل ازیارمحمداسدپورشاعرلحظه هاوبنیانگذارموج ناب

درروزهای اغازین اردیبهشت ماه سال جاری وبه اهتمام اداره ارشادمسجدسلیمان مراسم بزرگداشت وتجلیل از
یارمحمداسدپوربنیانگذارموج ناب برگزارگردیدبه همین مناسبت قطعه شعری تقدیم حضورعلاقمندان این شاعرمی گردد
پذیرش
------
پذیرفتم
هیچ بهار
اردیبهشت هیجده سالگی ام را
نخواهدداشت
اگرنتوانم
اوج شکوفه ونارنج رابنگرم
ازپشت اخرین بهار
سقوطخواهم کرد
واینست فرجام کار

تازه های چاپ

 
کتاب:مجموعه داستان نیمدری
نویسنده :غلامرضارضائی -مدرس دانشگاه


نشر:ارویج
طرح روی جلد:ایرج رضائی میرقائد
بها:۶۰۰۰ریال
محل فروش :مسجدسلیمان -کتابفروشی طاهریان
-اهواز کتابفروشی جعفری-کتابفروشی رشد

سلامی چوبوی خوش آشنائی

سلام دوستان
من اردشیر هستم و خوشحالم از این که از این ببعد بهمراه این صفحه در حضورتان هستم.
هدف من از براه اندازی این صفحه ایجاد مکانی بوده است که بتوانم در آنجا شما را با شهر
مسجدسلیمان که در روزگاری نچندان دور سهمی بسزا در براه اندازی چرخ اقتصادی و صنعتی این مملکت داشته، آشنا کرده و همواره اطلاعاتی در این مورد در اختیار شما بگذارم.گرچه توانائی های بالقوه مردم خوب شهرمن می تواندبزرگترین پشتوانه برای هرگونه تحول وتوسعه باشدامیدوارم که اهالی عزیزمسجدسلیمان باهمدلی ودورازهرگونه تعارض درراستای تعالی وتوسعه شهروفرهنگ غنی این سرزمین گام بردارندزیرابقول یکی ازاندیشمندان بزرگترین مشکلات مانه درمحدوده چیزهابلکه درحیطه انسانهاست
در ضمن امید به آن دارم که این صفحه بتواند گاه وبیگاه شما را از جدیدترین اخبار روز از شهرم، شهر عاطفه، با خبر کرده و به این وسیله پل ارتباطی برای همه عاشقان این مرز و بوم باشد.
این صفحه تحفه ای ناقابل است و بدیهی است که تنها با همراهی شما،چه از طریق انتقاد و پیشنهاد و یا ارسال نظرات و اطلاعات مضاعف بدورازهرگونه جناح گیری های سیآسی وقومی، تبدیل به یک منبع اطلاعاتی در این زمینه خواهد شد. پس لطف خود را از ما دریغ نفرمایید.
مندیر دیدار.

شعرمحلی ازعلی اکبرهادی شهنی ساکن بی بیان مسجدسلیمان



دوش دیدم موپلاته سراو
فکراون خال لوت بردزموخو
ای که دستات هدن جورکلوس
خوموسیت حروم وابی توبخوس
تاتیام انوم وریک توایای ورنظرم
فکرتوکردمنولیوه اگوی کوروکرم
نه ابینم نه افهمم موبجزحرف تونه
سی چینوخوارتوکردی به منه مال منه
توقشنگی وملوسی واگوی کوگ دری
موسی توجون انهوم وتوزموبی خبری

.......................................................................................