شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

ازخلیج فارس تادریای خزرباپای پیاده


علی اضغرجمالی درمسجدسلیمان چهره ای شناخته شده ومورداحترام می باشدوی یکی ازپیشکسوتان ورزش شهرمان است که درحال حاضربعنوان دبیرورزش منطقه اندیکامشغول بکاراست دهه 50 اوج درخشش وموفقیت او بودوی که بچه محله سرمسجد است فوتبال خودرااززمین خاکی سرمسجدشروع ودردبیرستان سینا ادامه دادبعدهاتیم های دارایی مسجدسلیمان صنعت نفت ابادان سپاهان اصفهان تاج مسجدسلیمان وهخامنش مسجدسلیمان شاهددرخشش اوبودنداوج معروفیت اومربوط به مسابقات لیگ قهرمانی کشوردراوایل دهه 50 بودکه دران موقع به لطف درخشش بازیکنان تاج مسجدسلیمان وگل اقای جمالی این تیم توانست تیم پرسپولیس تهران راباهمه ستارگان ملی پوش خودباشکست بدرقه نماید .اماعلاوه براین اقای جمالی بعنوان یکی ازدوستداران طبیعت خصوصامنطقه بختیاری زبانزدهمگان می باشداوکه صداقت وخلوص خودراازایل وتباربختیاری به ارث برده بدون هیچ چشمداشت ویاانگیزه مادی اکثراوقات خودرابه سیروسیاحت درمنطقه می گذراندبطوریکه بارهایک تنه مسیردشوارکوچ بختیاریها رایعنی ازمسجدسلیمان (گرمسیر)تاشهرکردسردسیروباعبورازارتفاعات زاگرس پشت سرگذارده است.ازجمله کارهای شایان توجه وی مربوط به اواخردهه 60بودکه   مسیرخلیج فارس تادریای خزررابصورت یکتنه وباپای پیاده باطی نزدیک به دوهزارکیلومتروپشت سرگذاردن صحراهای بی آب وعلف وگذرازرودهاودره هاورشته کوههای البرزوزاگرس درحالیکه خطرگرسنگی وتشنگی وحملات جانوران خطرناک بارهااوراتهدیدمی کردموفق به انجام این کارشدودرحرکتی نمادین لیوانی اب ازخلیج فارس راکه درطی سفر به همراه داشت به دریای خزرریخت.گرچه ماحصل این سفر۳۸روزه برای اوتنهاتحلیل جسمی وکاهش نزدیک به ۲۵کیلوازوزن بدنش بود
برایش درهمه شئون زندگی ارزوی موفقیت دارم

تمبی -اواسط اسفند۸۲

بازبرآمدبه کوه رایت ابربهار

دلی محمدحسین خون -مسیر مسجدسلیمان به رگ منار


 شو مهتاب منه باغ مو وتو یکجا
چهچهه بلبل ومستی شراب خولر
دست موگردن تو دست توورگردن خم
روح درحالت پرواز وتنم زیر وزبر
یونه اگن زندگی خو یونه اگن وقت عزیز
یونه اگن لذت عمر ویونه اگن حظ بشر
کافرم ارببرم هیچ مواسمی زبهشت
ناکسم اربکنم یادزحوض کوثر
اسو بایدبگم ای چرخ فلک چرخ مزن
اسوبایدبگم ای وقت ز ای ما مگذر
گله مندم زتوایدوست توهم خوت دونی
آخرس رحم نکردی توبحال افسر------شعرازداراب افسربختیاری

قصیده ای ازملک الشعرای بهاردروصف مسجدسلیمان

حق پرستان سلف کاری نمایان کرده اند*****معبدی ازکوهسارازسنگ بنیان کرده اند

هشت نه فرسنگ دورازشوشتربرسوی شرق *****آن بنای هایل سنگین به سامان کرده اند

طاقها افتاده ودیوارهاگردیده پست *****گوئیاآن راارازل سخت ویران کرده اند

یکهزاروسیصدوشش بودواغاز ربیع *****کاندرآن وادی زگل گوئی چراغان کرده اند

راست گفتی گستریده فرشی ازدیبای سبز****وندرآن تصویرهاازلعل ومرجان کرده اند

کوه راگفتی زفرش سبزه مطرف بسته اند*****دشت راگفتی به برگ لاله پنهان کرده اند

چشمه آبی است خرداندرنشیب آن دره ****کاندرآن مسکن فقیری چندعریان کرده اند

نام آن چشمه نهادستندپس چشمه علی****نیزمسجد رالقب مسجدسلیمان کرده اند

انتظاماتی که درآن خطه دیدم ای عجب ****سالهاآرزویش رابه تهران کرده اند

 ........
استادمحمدتقی ملک الشعرای بهار--بهار1306