شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

کورانه

کورانه
انگشت به دهان می گیرم
درحجامت مرگ
برای گیسوان توکه بادمی خورد.
که جوان می مانی به باغ
بعدازمن.

دلم برای زنده بودنم می گیرد
دلم برای بهارسی سالگیت.

چه کودکانه
درمعبرقبر
می گریم .
داریوش اسدی کیارس ----ازمجموعه شعرطعم دهان سیب

ای انسان! تو هر لحظه در حال شدنی و هر کرده، سنگی از بنای شدنت، پس هر روز خویش را محاکمه کن و نیک بیندیش که چه دیده‌ای، چه شنیده و چه کرده‌ای؟ بدان که اگر هر دو روزت یکسان باشد رود مانده را مانی که رود مانده مرداب است و مرداب مرگ آب.

حضرت علی (ع)

یارمحمداسدپور

بگذار
وزیدن گیرد
آنچه اندوهگینم می کند
بی گواه زور
تنیده می شوم
دردهان مرگ
کاین زندگی هجای بی نام ونشانی ست!

این گل
که به نام عشق
 برسینه ام می گذاری
برمزاردل نمی روید
وقتی که سپری می شوم
                 در یاد 
ازمجموعه شعر  (برسینه سنگ ها برسنگ هانام ها)

بردگوری (گاوری )


بردگوری درمنطقه شیمبار -مسجدسلیمان
موضوع بردگوری یکی ازمقوله های دراماتیک زندگی وکوچ عشایربختیاراست وشایدبتوان ازآن بعنوان شکل اولیه سرای سالمندان نام برد.گاوری نام کنده سنگی است در دل صخره ای بزرگ که در مسیر حرکت عشایر بختیاری که مسیر کوچ مشخصی دارند واقع شده وبازحمت زیادی ودر طی سالیان درازی ایجاد شده ومخصوص کسانی است که بعضا بر اثر عاطفه شدید به خانواده که حاضر نبودند سختی راه کوچ را بر خانواده خود ببینند می باشد این معماری بسیار جالب که درب ورودی آن حدودا ۶۰در ۶۰ بوده ودرون آن حدودا یکمتر پهنا دارد وبرای نشستن بصورت چمباتمه یا دراز کش به همین اندازه بوده وبرای پیرانی است که توان حرکت نداشته اندارتفاع آن از سطح زمین حدود ۱.۵ متر بوده تا جانور درنده نتواند تعرضی داشته باشد .ایل درمسیرکوچ خودبنابه خواست فرد ناتوان وی را در این محل قرار داده ومقداری توشه نیز در کنارش در درون گاوری می گذاشتند تا زمان برگشت ایل که آن هم بعید به نظر می رسید بتواند از توشه استفاده نماید و کلمه گاوری را در درون کنده به صدا در می آورد وبصورت تکرار واکو ویا پژواک آن را در یافت می کرد
 .درطی این مدت که ایل ازکوچ برمی گرددفردباتنهایی خوددمسازاست واوراهمدمی نمی باشدناله ها ونواهای سوزناک اودردل کوه می پیچدوپژواک آن به خودش برمی گرددتوگویی که کسی بااوهمرازوهمدم می باشد
اگوی اندیشه داری بردگوری
گله ز تیشه داری بردگوری
به دل داری هزارون بیت زخمی
به جونم ریشه داری بردگوری
بنابه عقیده بعضی صاحب نظران این موضوع ریشه درآداب وسنت ایرانیان باستان داردبطوری که بعضی ازآثاربجامانده دراین خصوص قدمت آنهابه دوره مادها تاپایان سلسله ساسانی می رسد.درآیین زرتشت نیزسنگ گبردرمراسم تدفین مردگان بکارمی رفته بدینگونه که بنابراعتقادآنهامرده رادرسنگ گبرقرارداده تابه اصطلاح رطوبت بدن مرده چیده شده سپس وی رابه دخمه یا استودان منتقل می کردند