شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

اولین لکوموتیوران ایران

   
     
    یکی‌ از هشت‌ لوکوموتیوران‌ راه‌آهن‌ مسجدسلیمان‌ در 109 سالگی‌ حیات‌ خود، به‌ دنبال‌سیاست‌ دولت‌، مبنی‌ بر توسعه‌ی‌ خط ریلی‌ کشوربه‌ احیای‌ مجدد راه‌ آهن‌ در این‌ شهر می‌اندیشد.در سال‌ 1301 خورشیدی‌ در زمانی‌ که‌ جاده‌اهواز، مسجد سلیمان‌ هنوز ساخته‌ نشده‌ بود وشرکت‌ چوب‌ برای‌ حمل‌ و نقل‌ اموال‌ خود خطراه‌آهن‌ به‌ طول‌ 58 کیلومتر از محلی‌ به‌ نام‌ (درخزینه‌) تا مسجد سلیمان‌ احداث‌ کرد. (مرادفرضی‌ کاهکش‌) از اولین‌ سال‌ تاسیس‌ این‌ خطراه‌آهن‌ تا سال‌ 1323 خورشیدی‌ با ورودسربازان‌ هندی‌، انگلیسی‌ و متفقین‌ به‌ ایران‌ که‌مصادف‌ شد با برچیده‌ شدن‌ راه‌آهن‌ در این‌ شهر،مشغول‌ به‌ کار شد. وی‌ که‌ سال‌ 54 به‌ عنوان‌ کارگرو کارمند فنی‌ در استخدام‌ شرکت‌ نفت‌ بود هم‌اکنون‌ با حقوق‌ بازنشستگی‌ 80 هزار تومان‌، درماه‌، دارای‌ 12 فرزند و 60 نوه‌ است‌. (عباس‌شهنی‌) مولف‌ کتب‌ (تاریخ‌ مسجد سلیمان‌)می‌نویسد: (مرادخان‌ شاید تنها کسی‌ باشد که‌ ازنسل‌ اول‌ صنعت‌ نفت‌ ایران‌ باقی‌ مانده‌ است‌. او با109 سال‌ بیشترین‌ شانس‌ زندگی‌ پس‌ ازبازنشستگی‌ را داشته‌ و هم‌ اکنون‌ در زادگاه‌خودزندگی‌ می‌کند.) مراد فرضی‌ کاهکش‌ با اشاره‌ به‌این‌ که‌ مسجد سلیمان‌ 8 راننده‌ ی‌ قطار داشته‌ وروزانه‌ 5 قطار در آن‌ مسیر تردد می‌کرد،می‌گوید: من‌ راننده‌ قطار شماره‌ی‌ پنج‌ بودم‌ واین‌ قطار مانند قطارهای‌ دیگر در ایستگاه‌های‌ مل‌کریم‌، تمبی‌، 22 میل‌، 5 میل‌، 16 میل‌، بتوند وآبگاه‌ توقف‌ می‌کرد و ایستگاه‌ مبدا و مقصد هم‌(در خزینه‌) و (ریل‌ وی‌) بودند. مولف‌ کتاب‌(تاریخ‌ مسجدسلیمان‌) در این‌ زمینه‌ می‌گوید:(در آن‌ زمان‌ معدن‌ شن‌ و ماسه‌ شرکت‌ نفت‌ درتمبی‌ و بتوند واقع‌ بودند و قطار از این‌ محل‌ برای‌کالاهای‌ ساختمانی‌ بارگیری‌ می‌شد.)
    به‌ گزارش‌ خبرنگار ما (مجتبی‌ گهستونی‌) ازاهواز سال‌ 1926 میلادی‌ آب‌ مصرفی‌مسجدسلیمان‌ به‌ طور عمده‌ از رودخانه‌ کارون‌ واز طریق‌ (درخزینه‌) تامین‌ می‌شد که‌ خطوط لوله‌آن‌ در کنار راه‌ آهن‌ بود. مراد فرضی‌کاهکش‌ بااشاره‌ به‌ این‌ که‌ در چند دهه‌ی‌ پیش‌ در این‌ شهرپیش‌ از این‌ که‌ جاده‌ ایی‌ برای‌ تردد خودرو بوده‌باشد، راه‌آهن‌ وجود داشته‌، امیدوار است‌ که‌ باتوسعه‌ی‌ جاده‌ی‌ مسجد سلیمان‌ به‌ شهرکرد،اصفهان‌، خط راه‌آهن‌ مسیر اهواز به‌ شهرکرد واصفهان‌ نیز از طریق‌ مسجد سلیمان‌ به‌ یکدیگروصل‌ شود تا شهر محروم‌ مسجد سلیمان‌ از انزواخارج‌ گردد. وی‌ درباره‌ی‌ برچیده‌ شدن‌راه‌آهن‌ مسجد سلیمان‌ می‌گوید: با توسعه‌ صنعت‌نفت‌ و ایجاد انبارهایی‌ در آبادان‌ و اهواز وآغاجاری‌، تاسیسات‌ راه‌آهن‌ مسجد سلیمان‌ ازسال‌ 1323 به‌ تدریج‌ برچیده‌ و میان‌ بندرماهشهر و آغاجاری‌ به‌ کار گذاشته‌ شد. این‌ درحالی‌ است‌ که‌ هنوز بقایای‌ خطهای‌ راه‌آهن‌ درمیان‌ تپه‌ها و در جای‌ جای‌ شهر دیده‌ می‌شود. به‌واسطه‌ی‌ متروکه‌ شدن‌ راه‌ آهن‌ مسجد سلیمان‌سرانجام‌ ریل‌های‌ باقی‌ مانده‌ یکی‌ پس‌ از دیگری‌توسط مردم‌ از جای‌ کنده‌ و یا در ساختمان‌ سازی‌به‌ کار گرفته‌ شد و یا برای‌ شخم‌ زدن‌ زمین‌های‌کشاورزی‌ بر پشت‌ گاوها و الاغ‌ها گذاشته‌ شد و به‌قول‌ مولف‌ کتاب‌ (تاریخ‌ مسجد سلیمان‌)، اکنون‌بعد از سال‌ها هنوز مسیر خط، زیر سازی‌ ریل‌های‌برجای‌ مانده‌ از راه‌آهن‌، حسرت‌ و اندوه‌ در جان‌ایرانگردان‌ و شهروندان‌ می‌اندازد و شهر زیر رادر حافظه‌ها تداعی‌ می‌کند:
    از کاروان‌ چه‌ ماند جز آتشی‌ به‌ منزل‌
    کافی‌ست‌ به‌ مسجد سلیمان‌ بروی‌ و از ریل‌ وی‌،چشمه‌ علی‌ و نفتون‌ و... بگذری‌ تا به‌ هشت‌ بنگله‌برسی‌. آن‌جا سراغ‌ مردی‌ را می‌توان‌ گرفت‌ که‌ ازدهه‌ 20 دیگر سوار وسیله‌ نقلیه‌ای‌ که‌ زمانی‌راننده‌ی‌ آن‌ بود نشده‌ است‌. مراد فرضی‌ کاهکش‌از (مستتراسکات‌) به‌ عنوان‌ رییس‌ کل‌ انبارهاراه‌آهن‌ و لوکوموتیورانان‌ نام‌ می‌برد و ازمعصوم‌علی‌ زراسوند، حافظ ململی‌، عزیزاله‌خسروی‌ و حمید عرب‌ به‌ عنوان‌ لکوموتیورانان‌ واز حاجت‌گندایی‌ و فتحی‌ چهارلنگ‌ به‌ عنوان‌سوزنبان‌ نام‌ می‌برد. مشهدی‌ کریم‌، شه‌ پوش‌،بابادی‌ و یدا...کاهکش‌، سبز علی‌وند، آشارضابابادی‌، شیخ‌ امین‌ و خان‌ صاحب‌ هندی‌ دیگرهمکاران‌ مراد فرضی‌ کاهکش‌ بودند که‌ با وی‌ کارمی‌کردند. مراد فرضی‌ کاهکش‌ با این‌ که‌ بیشترفرزندان‌ او از مدارج‌ عالیه‌ برخوردارند و عمدتادر رشته‌ی‌ پزشکی‌ تحصیلات‌ خود را سپری‌کرده‌اند، می‌گوید: (آرزو دارم‌ در این‌ شهر ومحله‌ برای‌ فرزندان‌ و همشهریان‌ خود به‌ رسم‌یادگار و رسم‌ خدمت‌ به‌ مردم‌ دوست‌ داشتنی‌مسجد سلیمان‌ دو باب‌ درمانگاه‌ و داروخانه‌احداث‌ نمایم‌. مراد فرضی‌ کاهکش‌ که‌ از سال‌63 تاکنون‌ دیگر کار دولتی‌ انجام‌ نمی‌دهد وبازنشسته‌ است‌ به‌ کشاورزی‌ می‌پردازد و در محله‌هشت‌ بنگله‌ مسجد سلیمان‌ زندگی‌ می‌کند

==نقل ازمجله خانواده سبزشماره ۱۴۴===

عاشقانه برای بعدباران

عاشقانه برای بعدازباران

 

آسمان آمد و

آهسته زیر گوش ماه

ازچیزی سخن گفت انگار.

 

ماه آمد و

پرده پرده کنارکوچه نشست

ازچیزی سخن گفت انگار

 

کوچه

کوچه بی کبوتر حتی

رو به روشن ترین پنجره آمدو

ازچیزی سخن گفت انگار

 

چیزی ، رازی ، حرفی ،سخنی شاید:

سربسته ازچراغی

شکسته  هزار پاییز بی پایان،

که فقط باد

خاموشی خزانی اش رامی فهمید،

که فقط بادمی دانست

درون رهگذرخسته این سال ها

چه می گذرد.

 

کوچه ، پیر

درخت ، پیر

خانه ،پیر

من ...پیر و

گلدان بالای چینه که پرغبار!

 

اگرمرده ای

بیاومراببر،

واگرزنده ای هنوز،

لااقل خط وخبری ،

رد ورویایی ،

چیزی ، خوابی ، خیالی ...بی انصاف

 === سیدعلی صالحی===

 

از رفته

هرنقش کهنه گریه یی دارد

چون چهره ای که فرسوده است
باچوبدست ساده اش

وقصه می کند
از برج و دره های سبز
از صبح و شام وگوسفندان

و قصه می کند
از شام خرمن کوچک
ودل می دهدبه آن کسی
که از ولایتش دوراست
و هر لحظه
 سپیدتر گیسوش

چون زلف گریه سار
هرنقش کهنه گریه یی دارد.

=== هرمز علیپور ازمجموعه  نرگس فردا ====

دوندال

دوندال یکی ازاشکال سوگ سروده هایااصطلاحاگاگریوه می باشدکه درآن خواننده نه باصدایی رسابلکه به آرامی وبرای دل خودسروده های غمگین راسرمی دهدتاشایدبدینگونه بابیان احساس وزمزمه حزن انگیز سروده ها غم هاوآلام درونی خودراسبک کندمعمولادوندال پیش درآمدگاگریوه است که درمجالس عزا و یا محافل عاطفی برای شروع سوگ سروده یاگاگریوه خوانی خوانده می شودوآرام آرام باسر دادن آن نغمه های غم آغازمی شود

دل پردرد وغمم دوندال  نید به  کارس
   ار  نبو دوندال  نیریسه  غوارس