شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

مثنوی شهر من مسجدسلیمان

شهر من مسجدسلیمان زنده باد     ###     کی رود این شهر چون جا نم زیا د 

 شهری آکنده زخلقی قهرمان    ### درمیادین قهرمانانش دوان 

 شهری همچون مادران مهربان     ###        شیره جانش به ایران داده جان  

طفل ایران گر به صنعت جان گرفت  ### نطفه آن شهر ما سامان گرفت  

گر که خوزستان به صنعت شد عظیم    ###   نفت چاه نمره یک در آن سهیم  

شهر شرکت شهرصنعت شهر کار  ###   رونق کارش به ملت جان نثار  

شهر بر هر قوم دربش باز باز        ###     شهر با هر ملتی مهمان نواز  

شهر محور گشته بر اقوام دور   ###     شهر اقوامش همه چون دوست جور 

 شهر محور بر همه اقوام و کس     ###      ملتی از نو بنا شد زان سپس

مهر شهرماست بر تاریخ نفت     ### یک هزارو دو صدوهشتادوهفت 

 مهر شهر ماست بر ایجاد کار    ###  علم وصنعت آمد وشد برقرار 

 مهر شهرماست بر ایران نو    ###      کهنگی با علم وصنعت شد درو  

نو به نو شد چهره شهر از هنر      ###  از هنر گلها دمیدوداد بر  

از دل شعر جوان برخاست جان          ### جان گرفت شعر از دل شعر جوان 

 ره چراغا ن می شداز نورنگاه  ###    شاعری تا میرسید از گردراه

با نویسنده زبانها باز شد    ###      داستانها بر زبان آغاز شد  

آن شفییانی علمدار سخن  ###      آن ستاره در شب لال وطن 

 بی ره ورهبر نوشت از اصل خویش   ##     با قلم در نقد فرهنگش به پیش 

 چشممان روشن به سحرسینما       ###   شد بزرگ آن کوچک دنیای ما  

ورزشی برخا ست آنهم بی نظیر    ### قهرمانانی نه ساده بل چو شیر 

 رشته های ورزشی اغلب بکار     ###   یک به یک لوحی بلند از افتخار  

درس و دانش ‌٫ دانش آموزش هزار    ###   سطح دانش وسعتش بیش از شمار  

ورزش و صنعت سپس علم وهنر   ###      بس ببار آورد نسلی پر ثمر

خاطرت آید که سرمسجد کجاست   ### هر بهارش چون بهشتی با صفاست 

 ماه فروردین طبیعت مست مست  ###   هر نسیمی با گلی افشانده دست  

لاله ها رویان چو بینندآفتاب      ### دشت و صحرا غرق گل در سبزه خواب 

 چشمه ها جوشان در آغوش بهار  ###   گل هم آغوش نسیم از جویبار  

رو به هرسویی نسیم از آفتاب      ###  مست خوابت می کند همچون شراب  

روز سیزده مردمان در شور و حال   ###   باد نوروزی به رقص با میشکال

ای خوشا تمبی صفا گردوکلب      ###   دست ها دردست و لیوان لب به لب  

ای خوشا روزی دوباره نمره چل    ###     تا ببینم باز موسیو مادمازل 

 نفتک ما یکسرش دروازه است      ###   راه شهر هربار از آنجا تازه است  

ای دل غافل کجا سرکوره هاست   ###     بازدل در عمق آن ره شوره هاست 

 سی برنج از راه نفتون کی شود     ###    دور نیست اما چگونه طی شود 

 مال کریم تا شاه نشین یک دره است    ###    دل برای دیدنش یک ذره است  

آه گر در ریل ویل بودم کنون   ###   دی بلال میخواندم از فرط جنون  

هیچ جا دنیا چو سبزآباد نیست  ###  خنده هیچ جا مثل آنجا شاد نیست  

میشکا ل هف کن به سازت یک نفس   ###   تا که روحم پر کشد ازاین قفس  

میشکا ل هف کن به هفت لشکر زدل   ###   تا فراموشم شود دنیای ول

من به یا د شهر ماندم بی قرار  ### من هنوز آنجا به یادم یادگار 

 من هنوز هم پا توقم بابا علیست  ### من هنوز آنجا سکویم صندلیست 

 با آباجی من هنوزم هم کلام   ###   بر لبش خنده چو میکردم سلام 

 ای خوشا گر نوجوانی راه حل  ###  می شدم در شهر خود یک هم محل 

 ای خوشا رویای ما سازندگی  ###     میشد ازنو پرزنم با زندگی 

 ای خوشا کوتاه میشد این سخن  ###  میرسید از بوی جان جانی به تن 

شاعر آقای لطفی کریمی

ماهیت رفتار انسانی

        ماهیت رفتارانسانی چیست ؟چه عناصر و عواملی درتکوین و تکامل سلوک فرد موثرند؟ و اصولاً ما چه رفتاری را مطلوب یا غیر مطلوب تلقی می کنیم وچگونه خواهیم توانست تمهیداتی فراهم کنیم تا افراد مطابق میل ما رفتار نمایند؟این گونه پرسش ها همواره درطی قرون واعصارذهن کنجکاو بشری را به خود واداشته است .درک ماهیت و مبانی رفتار فرد قدمتی دیرینه دارد و دراین رهگذر دیدگاههای ضدونقیض زیادی وجوددارد. .به راستی عوامل سازنده سلوک ورفتارانسان فطری وغریزی می باشد یا اینکه به مرور در طی زندگی او و متاثر از محیط شکل گرفته ومتجلی می شود. ازسوی دیگر رفتارانسان آیا یک وسیله است یا یک هدف محسوب می شود. عده ای معتقدند بشر دارای یک سلسله نیاز است و هدف رفتار تامین این نیازها است. اما درمنظری دیگر زنده بودن وزندگی کردن یعنی حرکت وعمل .بنابراین دراین مفهوم ،رفتار وسلوک انسان بعنوان هدف انسان وزندگی شناخته می شود نه وسیله ای برای ارضا نیازها.

       دربیان ماهیت انسانی ،برخی فلاسفه دنیای انسانی رابه جهان کوچکی تشبیه می نمایندکه قابل قیاس باجهان بیکران هستی نمی باشد درحالیکه حکما وعرفا از ماهیت وجودی انسان بعنوان دنیای بزرگی یادمی کنندکه سرشار از رمزوراز و پیچیدگی هاست همانگونه که مولانامی گوید:

پس به صورت آدمی فرع جهان                      وزصفت اصل جهان این رابدان

       شناخت دنیای پررمزوراز انسان همواره ذهن علمارابه خودمشغول نموده است وهریک به فراخور سعی در شرح و توصیف جنبه های خاص انسانی تلاش نموده اند.فلاسفه درتلاش برای یافتن ماهیت وجودی او بوده اند، جامعه شناسان بدنبال شناسایی وجودبیرونی او بعنوان محور مطالعات جامعه شناسی خود تلاش می کنند و روانشناسان ازمنظر رفتار و وجوددرونی اودرپی معرفت جویی وتوسعه دانش خود بوده اند.ارزش و جایگاه انسانی درهمه مکاتب ودیدگاه هاغیرقابل انکاراست وبی تردید امروزه نیروی انسانی پربهاترین و ارزشمندترین سرمایه های هرجامعه ای محسوب می گردد .

       ژان ژاک روسوباجمله معروف ((بشروحشی پاک نهاد))اعتقادداردانسان بطورفطری پاک است ودرصورتیکه به طبیعت خودسپرده شودبسوی خوبی هاگرایش می کندودرحقیقت مشکلات بشراززمانی شروع شدکه جامعه کوشیداورابه اصطلاح هدایت نمایدوبااین کاروی راازطبیعت خود دور کند .وی نتیجه می گیردبرای سعادت ورستگاری بشربهترین راه آن است که اوبه طبیعت خودبازگردداماانسان موجودی اجتماعی وخودآگاه می باشدکه به اعمال خود معناوهدف می بخشددستیابی به خوشبختی وتداوم یا دگرگونی درزندگی اجتماعی رابایدبرحسب آمیزه ای ازنتایج خواسته یاناخواسته کنشهای افراددرک کرد. جامعه انسانی بصورت مکانیکی استمرارنمی یابدبلکه محیط اجتماعی ما علاوه برمجموعه های تصادفی اتفاقات یاکنشهادربرگیرنده نظم های بنیادین یاالگوبندیهایی درچگونگی رفتارمردم ودرروابطی که بایکدیگربرقرارمی کنندوجودداردبنابراین گرچه رسیدن به خشنودی درطبیعت انسانی نهفته است امامتاثرازویژگی های ساختاری جامعه وروابط انسانی والگوهای حاکم نیزمی باشد. اگرارضای یک نیازحسی مانندمکیدن پستان مادراوج لذت جویی ورضایت طفل راتامین می کندوبقول ژان ژاک روسو؛همه شهرت بهشت برین کمترازحبه ای قنداورابه خودجلب می کند. میل به روحیه شهادت طلبی وایثاربراساس باورهاوالگوهای بنیادین نیزدرجهت دستیابی وتامین همین خشنودی است.