آدمی
چه حکایت غمگینی دارد
به کودکی اش
که خفنه به دامن ها
وجوان که می شود
به کوتاهی یک فروردین
می گذرد!
وچون فراگیرد
چگونه زیستن را
ناتوان می شود
با پیری اش
یارمحمد اسدپور
با سلام احتمالا ؛چگونه زیستن بابد باشد.شعر خوبی است
سلام و درود بر اردشیر عزیز . چند سال پیش دوست امسال یار . چون ما ز یاران چشم یاری داشتیم . سری هم به وب مو بزن ببین زنده ام یا برشته ! ما خیلی مخلصیم ها .
با سلام به همشهرس گرامیم . اگر امکان دارد به جای شهر خفته مرا با نام مسجدسلیمان شهر ما خانه ما لینک نمائید ممنون.
با سلام
احتمالا ؛چگونه زیستن بابد باشد.
شعر خوبی است
سلام و درود بر اردشیر عزیز . چند سال پیش دوست امسال یار . چون ما ز یاران چشم یاری داشتیم . سری هم به وب مو بزن ببین زنده ام یا برشته ! ما خیلی مخلصیم ها .
با سلام به همشهرس گرامیم . اگر امکان دارد به جای شهر خفته مرا با نام مسجدسلیمان شهر ما خانه ما لینک نمائید ممنون.