تجلیل از یارمحمد

 

 دوست عزیزم یارمحمد اسدپور مدتی است که به قول اداری ها به افتخار بازنشستگی نائل شده 

و این بهانه ای بود که اولین همایش شعر کارکنان مخابرات خوزستان  در هفته قبل همراه با تجلیل از یارمحمد باشد.یارمحمد در این مراسم شعری خواند که بی مناسبت نیست تا آن را در وبلاگ نگنجانم  برایش همیشه سلامت و سعادت آرزو دارم 

حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد         جانها فدای مردم نیکو نهاد باد

********

شب عید است وشهر در تاریکی  

صبح بر گرده عقربه ها در راه است  

دل هر آدمیی پی نوری می گشت   

شب عید است و سخن از تقسیم تاریکی 

چراغ برگیرید 

سبب این تاریکی خستگی دل ها نیست 

سبب تاریکی شاید هق هق کودکی باشد  

در حسرت یک جامه نو  

شب عید است ورقص یک ماهی در شیشه آب 

جان ماهی در دست یک کودک شاد 

چشم مادر ز سر سفره هفت سین 

به پی خوشبختی 

به پی اوراد یک روزی نان  

صبح به پس کوه بلند 

به نزدیکی این بید حیاط در راه است  

کودکی در بستر صبح 

به پی سکه عیدی می گشت 

شهر در تاریکی  

دل هر آدم  

به پی نوری بود