گرفتم
شبی رد تقدیر خود / دویدم به دنبال تصویر خود / رسیدم به شهری که چون طور
بود / به اطراف او هاله ای نور بود / به مسجدسلیمان زیبای من / به گهواره
جنبان رویای من / به شهری که هر دم به یادش خوشم / به تکرار زیبای نامش
خوشم / تو ای بارگاه سلیمانیم / چه داغی نهادی به پیشانیم / بزرگ است از
دوریت ماتمم / در اندوه تو رشته کوه غمم / زمانی به خاک قدم میزدم / تمام
جهان را رقم می زدم / چرا خشک شد گلشن راز تو / کجایند مرغان آواز تو / بگو
شاهدانت کجا رفته اند / پرستندگانت چرا رفته اند / بگو چاههای طلایی چه شد
/ و سرمایه های خدایی چه شد / بگو نفتک و نفتونت کجاست / به کوههای تمبی
بهونت کجاست / چه شد ریل ویل و چه شد سی برنج / چه شد مردم خوب و لینهای
دنج / بگو گاهوارت که می پرورد / که ناز نگاه تو را می خرد / بیا ای همه
شور انسانیم / نماهنگ مسجدسلیمانیم/
|