حق پرستان سلف کاری نمایان کرده اند*****معبدی ازکوهسارازسنگ بنیان کرده اند
هشت نه فرسنگ دورازشوشتربرسوی شرق *****آن بنای هایل سنگین به سامان کرده اند
طاقها افتاده ودیوارهاگردیده پست *****گوئیاآن راارازل سخت ویران کرده اند
یکهزاروسیصدوشش بودواغاز ربیع *****کاندرآن وادی زگل گوئی چراغان کرده اند
راست گفتی گستریده فرشی ازدیبای سبز****وندرآن تصویرهاازلعل ومرجان کرده اند
کوه راگفتی زفرش سبزه مطرف بسته اند*****دشت راگفتی به برگ لاله پنهان کرده اند
چشمه آبی است خرداندرنشیب آن دره ****کاندرآن مسکن فقیری چندعریان کرده اند
نام آن چشمه نهادستندپس چشمه علی****نیزمسجد رالقب مسجدسلیمان کرده اند
انتظاماتی که درآن خطه دیدم ای عجب ****سالهاآرزویش رابه تهران کرده اند
میگم این چشمه علی که میگه همین چشمه علی مالجونکی است اگه اینطوریکه ما همون مسکینهای اطرافشیم