وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز؛ و دویدن که آموختی، پرواز را.راه رفتن بیاموز، زیرا راههایی که میروی، جزئی از تو میشود و سرزمینهایی که میپیمایی، بر مساحت تو اضافه میکند.
دویدن بیاموز، چون هر چیز را که بخواهی، دور است و هر قدر که زود باشی، دیر.
و پرواز را یاد بگیر، نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت .
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمیشناختند!
پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند .
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را میشناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را میفهمید و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار میدانست!آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت.
هموطن گرامی
بمنظور ثبت جشن نوروز بعنوان روز بین المللی این نماد فرهنگ ایران باستان در سازمان ملل مشارکت نمایید وقبل از هر اقدام کشورهای همسایه با مراجعه به این آدرس باما همگام شوید