(مسجدسلیمان - دوراه لا لی)
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن مِی که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
***فریدون مشیری***
سلام اردشیر جان خوبی . وبلاگت خیلی قشنگه . متنت هم عالی بود . دلم نیومد نظر ندم . دوست دارم :)
خوش به حال روزگار.
این شعری که نوشتی حال منو خیلی تغییر داد. مثبت شدم.
یه جوک: میگن یه آقایی توی مسجدسلیمان هر شب موقع خواب دعا میکرد : یا شاهزاده عبدالله کمکم کن که توی قرعه کشی بانک صادرت یه پژو جی-ال-ایکس برنده بشم. یا شاهزاده عبدالله کمکم کن. ..جند هفته بعد شاهزاده عبدالله اومد به خواب همسایه اش. و بهش گفت بابا برو به این همسایه ات بگو حداقل برو یه حساب منه بانک صادرات باز کن تا ببینیم چکار میتونیم برات بکنیم. :-)
خوش و خندان باشین.
اول بادکمهء چپ موس کلیک کنید، نگهدارید وبعد با کلیک روى دکمه راست موس این عکس زیبا را کپى کنید.