جان هر اندِیشهای سوی تو دارد ای بهار
لحظهها در پی نوشت کلک خام اندیش ما
شیخ خوانَد مست، آواز بلند در کوچهها
خشت مسجد بوی از میخانه دارد ای بهار
خامیاش بو در مشام لاله دارد ای بهار
هر کسی سری به سر دارد رهی در زندگی
حج چرا ؟ لب بر لب ساقی گذارد ای بهار
حال دوران از روند این جهانخواران پست
روز را چون شب خدایا تیره دارد ای بهار
این غلام کور مست را از در عشرت سرا
ساقیاش کی بر در مسجد گذارد ای بهار.
باعرض سلام.
خوشحال شدم که دیدم مطالب وعکسهای جدیدی گذاشتید
واما شعر بهار که بسیار زیباست واز آن جمله شعرهاست که
همان طور که گفتم انسان را مجبور به تفکر وچند بارخواندن
آن میکند .
امیدوارم موفق باشید