من پراکنده شدم
ماپراکنده شدیم
مست آواز هَزاران در باغ
چوگلسرخ ز ِ بُن
بی خبردست پدرکنده شدیم
دیرگاهی ست
که از رویش عرفانی
گلها در باغ
خبری نیست که نیست
نه صدایی ز پایی
ونه آوازرسایی ز جایی
نه طلوعی
ز خورشیدخروشان
برای دل درمانده به راهی
ریزش بارانی
به علف زاران سوخته
ازحسرت آهی
آسمان رابنگر
ابرهاتاروپراکنده شدند
سایه هاخسته ودرمانده شدند
مادران چشم به درخانه
عبوس وغمگین
انتظاربچه های به ره مدرسه
وامانده شدند
چه عجب حال وهوایی است
خدایابنگر
خواب می بینم من
یاکه دربیداری
مبتلای دل درمانده شدم
من پراکنده شدم
¤¤غلام رضایی میرقاید
غلام عزیز سلام،
پیشنهاد میکنم مجموعه اى از اشعارت را در سایت آواى آزاد هم منتشر کنى، چون این سایت مخاطبان زیادى دارد. البته اگر مناسب میدانى. من شناختى از گردانندگان آن ندارم ولى ازلحاظ شعر نو منبعى غنى ایست و محل رجوع مخاطبان علاقمند به شعر معاصرایران.
http://www.avayeazad.com/farsi.htm
بابا توروخدادیگه ازشعرهایی غلام رضایی ننویس ماکه پی به قالبهای شعری ایشون نبردیم
همولایتی نازنینم ازاینکه سایت را معرفی کردید متشکرم