برسنگ هاچه نوشته اند
که سینه ها
اینسان
می سوزد از خواندن آن!
درکشاکش آه های من
همواره
کسی درپریشانی خودمی گرید!
خلقی که می رود
باچشمان منتظر
باورخواهدکرد
رازشگفت این جادو را!
اکنون بنگر
برسنگ ها
نام کسی حک می شود
اکنون بنگر!
***یارمحمداسدپور***
بایادپدرم
آن یارکزو خانه ماجای پری بود سرتاقدمش چون پری ازعیب بری بود
یادش بخیروروحش شاد
بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.
خیلی زیبا بود ...روح رفتگان شاد باد
سلام خسته نباشی
سلام
شعر بسیار علی بود و مرا به یاد شعر پایین انداخت
ری مزار گویلم مندی به جا ای برد شیر
زونه بسی تا که مهنی بی صدا ای برد شیر
مین قفص نیدی که چی باهنده بالت بشکنه
ار ولی سی خت اما نیدی رها ای برد شیر
میخته کفتن چنو مردونه محکم ری مزار
تا بمهنی ری زمین چار دست و پا ای برد شیر
تو بجا خوت مندیه تا خوسن ای شیرون جنگ
آرم آرم زیر ای سیا ای برد شیر
و امیدوارم خداوند روح همه رفتگان را شاد کند
مندیرتم
شعرت زیبا بود به یاد رفتگانم گریستم مخصوصا که در غربت هستم
سلام گرم گرم به تمام مسجد سیمانیها.من محمد ۲۴ ساله از ایذه اما عشق من مسجد سلیمان فقط