کنون رؤیای ما باغی است
بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش بو
سر هر شاخه اش گلبرگ های نازک لبخند
به ساق هر درختش یادگاری ها
و با هر یادگاری نقش یک سوگند
کنون رؤیای ما باغی است
زمین اما فراوان دارد اینسان باغ
که برگ هر درختش صدمه ی دیدارها برده است
که ساق هر درختش نشتر سوگند ها خورده است
که آن سوگند ها را نیز
همان نشتر که بر آن کنده حک کرده است ، بر این کنده حک کرده
است ، با یار دگر اما
که
گر شمشیر بارد از
کنون رویای ما باغی است
بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش ، لیک
بیا رسم قدیم یادگاری را براندازیم
و دل را خوش نداریم از خراش ساقه ای میرا
بیا تا یادگار عشق آتش ریشه ی خود را
به سنگ سرخ دل با خنجر پیوند بتراشیم
که با ران فریبش نسترد هرگز
که توفان زمانش نفکند از پا
که باشد ریشه ی پیمان ما در سینه ی ما زنده تا باشیم
=== منوچهر آتشی ==
با عرض سلام
از دیدن وبلاگ شما دوست عزیز لذت بردم.
به ما هم سری بزنید
سلام بر اردشیر بزرگ. خسته نباشی. خدا قوت. شادباشی هماره عزیز جان.
سلام
خسته نباشید
سلام همشهری ... آزوری موفقیت برای شما دارم ،.
سلامی به دیار نفت و گاز سلام به دیار فراموش شده سلام به مردم صاف و صادق اون سلام به مردم بی آلایش و بی ادعای اون سلام به مردم خسته و مردم بی توقع و وفادار و جوون های پاکش
یک همشهری