دکتر وین دایر در کتاب «عظمت خود را دریابید» میگه: آدمها دو دسته اند، غازها و عقابها . هرگز نباید عقابها رو به مدرسه غازها فرستاد و نباید افکار دست و پاگیر غازها فکر عقابها رو مشغول کنه. کسی که مثل غاز هست و و مثل اون تعلیم داده شده نمیتونه درست پرواز کنه و خار و خاشاک مانع پروازش میشه. ولی عقاب رسالتش اوج گرفتنه. عقابی که مثل غاز رفتار میکنه از ذات خودش فرار میکنه.اما بدترین چیز ندونستن قوانین عقابهاست. این که ندونیم چطوری عقاب باشیم.
عقاب وقتی میخواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبهی یک صخره، به انتظار یک اتفاق مینشیند!میدانید اتفاق چیست؟ گردبادی که از روبهرو بیاید!
عقاب به محض اینکه آمدن گردباد را احساس کرد، بالهای خود را میگشاید و اجازه میدهد باد، او را با خود بلند کند.
به محض این که طوفان قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرندهی بلندپرواز، سر خود را بهسوی آسمان بلند میکند و عمود بر طوفان میایستد و مانند گلولهی توپی، به سمت بالا پرتاب میشود. او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج میگیرد تا به ارتفاع موردنظر برسد و آنگاه با چرخش خود به سوی قلهی موردنظر، در بالاترین نقطهی کوهستان، مأوا میگزیند.
خوب به شیوهی عقاب برای بالارفتن دقت کنید. او منتظر حادثه میماند، حادثهای که برای مرغهای زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان مینشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.
وقتی طوفان از راه میرسد، عقاب بهجای زانوی غم بغلگرفتن و در کنج سنگها پناهگرفتن، جشن میگیرد و خود را به بالاترین نقطهی وزش باد میرساند و از آنجا، سنگینترین ضربههای گردباد را به نفع خود بهکار میگیرد؛ عقاب از نیروی مهاجم، به نفع خویش استفاده میکند.
او نه تنها از نیروی مخالف نمیهراسد، بلکه منتظر آن نیز مینشیند چرا که میداند این انرژی پنهان در نیروی مخالف است که میتواند او را به فضای بالاتر پرتاب کند.
پس اگر قرار است نیروی کمکی برای صعود شما حاصل گردد، قاعدتاً باید این نیرو از سوی مخالفان شما تأمین شود بنابراین وقتی اتفاقی خلاف میل شما رخمیدهد، بهجای عقبنشینی و سرخوردگی و واگذار کردن میدان، بیدرنگ عقابگونه جشن بگیرید و این رخداد ناخوشایند را به فال نیک گرفته و سعیکنید در لابهلای این حادثهی به ظاهر نامطلوب، خواسته و طلب موردنظر خود را پیدا کنید و با استفاده از نیروی مخالف، خود را به خواستهی خویش نزدیک سازید.
فرایند عمر عقاب خود حدیث دیگری است .
عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است
عقاب میتواند تا 70 سال زندگی کند. ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانی که عقاب به 40 سالگی میرسد چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته را نگاه دارند. نوک بلندو تیزش خمیده و کند میشود
شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسببند و پرواز برای عقاب دشوار میگردد.
در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد.
یاباید بمیرد و یا آن که فرایند دردناکی را که 150 روز به درازا میکشد پذیرا باشد. برای سپری کردن این فرایند عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند. در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ میکوبد تا نوکش از جای کنده شود.
پس از کنده شدن نوکش٬ عقاب باید با گرسنگی وضعف صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند ٬ سپس باید چنگال های پایش را از جای برکند. زمانی که به جای چنگال های کنده شده٬ چنگال های تازه ای در آیند آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش میکند. وبعد منتظر می ماند تا پرهای تازه در آورد.سرانجام ٬ پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده ...
و 30 سال دیگر زندگی میکند.
.................. حول حالنا الی احسن الحال
همتبار عزیزم
فرا رسیدن نوروز باستانی را خدمت جنابعالی و خانواده محترمتان شادباش می گویم
با امتنان نوذر داودی
عالی بود اردشیر عزیز . موفق باشید.