شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

یارمحمداسدپورشاعرلحظه ها وبنیانگذارموج ناب


پذیرش
------
پذیرفتم
هیچ بهار
اردیبهشت هیجده سالگی ام را
نخواهدداشت
اگرنتوانم
اوج شکوفه ونارنج رابنگرم
ازپشت اخرین بهار
سقوطخواهم کرد
واینست فرجام کار

***************
می گذرم
بانشانه هام
که فرصت عشق نداشت
چون منقاری که می سوخت
برعطوفت این دریا
که این دل درکمندتوخواهدفرسود
چون رمه ای که به خواب فرومی رود
اینک منم که زنگوله بدست می گذرم
توهرگزفرشته رابه گناه نمی یابی
وقتی که می آموزی
جادوی این مرگ را
*********
حکایت شگفتی است
                  دل
چونان گلوی
که می فرسایدم ازغزل

به تنگ می آیم و
             می میرم .
**********
بگذار
وزیدن گیرد
انچه اندوهگینم می کند
بی گواه روز
تنیده می شوم
دردهان مرگ
کاین زندگی هجای بی نام ونشانی ست!

این گل که به نام عشق
برسینه ام می گذاری
برمزاردل نمی روید
وقتی که سپری می شوم
                    در یاد.
*********

نظرات 1 + ارسال نظر
حبیب شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://misb.persianblog.com

سلام. خسته نباشید. سروده ها قشنگ بودند. دست شما خان اردشیر و یارمحمد درد نکند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد