******اندیکا******
------------
کهساران بلوط وسینه پرغم
اندیکاسرودقبایل
درکوچ دائم روزان
واسواران که تفنگهاشان نافه نمی بویند
ازشانه روشن
پسین گاهان دل می میرددرغبارسم ها
وقتی ده غرق درزنگوله می شود
وسگان که درکشال خستگی شان
خمیازه های شام رابویه می کشند
اندیکاباچشم بلوطی های سفره شیرین
گیرا
آنگاه که ازگلوی زنی گرفته می شوی
اندیکاباسیاه خال های دشت چادرها
وزنان که خیمه برچشمه زده اندتاگوارای آبی تشنه گردند
ای آبیانه اندیکا
کجاست روزهای من
تابمیرم برفرازچادرها
آنگاه که صدای مشک هاخوابم می کند.
****شعرازاحمدعلیپور****
سلام به اندیکا سلام به مردم سخت کوش سلام به دیار دلاور مردانی همچون نامدارخانوعلیدادو.....تا آگودرزفعلی ومندنی خومون
دوست گرامی خسته نباشی