شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

غلام رضایی میرقاید

                                                         
نسل توفان

حیران ومست ومدهوش


بارنج دوش بردوش


آوازکودکان را


ازکوچه می کنم گوش:


(من یارمهربانم


داناوخوش بیانم


گویم سخن فراوان


باآنکه بی زبانم )


بانگ بلندچاووش


ازکوچه آیدم گوش:


همرنگ مردگانم


آواره ی زمانم


باآنکه زنده هستم


نادان وبی بیانم


بانگ بلندچاووش


ازکوچه آیدم گوش:


این زندگی چه سخت است


حاصل فصل تلخ است


مردن نسل توفان


بی آرزوچه سخت است


**غلام رضایی میرقاید**
 

****اشک خدا****
خواب دیدم

بشردلتنگی

خسته ازثقل زمین

سبزه دربسترماه می کارد

وفقیهی مبهوت

پشت رایانه ی یک تارنماسرگردان

پی قانون دیه می گردد

بی خبرزانکه جوانی وب گرد

دیه راهک کرده ست

من که غمگین تناقص شده ام

سرفروبرده به دل

ازپی اشک خدامی گردم

ناگهان ازسرفریاد یکی کودک خرد

(خواب درچشم ترم می شکند)

باغبان بیدارشو؟

باغ اشغال کلاغان مهاجرشده است

توپ-تانک –سنگ

ندارداثری

چاره دردهمین حرف بس است

که بدنبال بلوغ بشری بایدگشت

من که حیران شدم ازاین تعبیر

رازاین حرف زساقی جستم

اوکه دست درکمرمهرفروزانی داشت

به نداآمد وگفت :

چاره دردهمان است که کودک گفته ست

یابلوغ بشراست

یامی ناب الست
شعرازغلام رضایی میرقایدازمجموعه شعرباران به صحفه تاریک/انتشارات آنزان
*****

فرهادان

-------
آری که سهم ما

ازاین خاک مشاع

اکنون دانه های درد است

که درخلنگزاران خاموش می روید

بااسبانی بی سوار

که شیهه درنیزارمی کشند

آبادی

بی آب وعلف میسرنیست

مگرهمت مردانی باید

که ستبرِسنگی کوه را

پادرجاباصبری عظیم

سینه بردَرَد

اکنون سراچشمه این نیزار

کوهی ست که همت فرهادان راباید

تاشیرینی جوباران

تلخی خاک رابرآید

شیرینم

فرهادتو

درکدامین خواب است

*******

سهرابی

-----

درسیاوشکده ی بی رونق

درس سهرابی راآموختیم

وز رزمنگه مان

علف هرزی نیز

سبزنکردهیچاهیچ

تابهاردگری

سرخ برآیدهمه گل

مادرای تهمینه

تو و بااین همه سوز

باغ را

منتظرمقدم سهرابی ِ

برای چه کسانی

می آرایی باز

دراین راه دراز

********
نسیم شیرین
----------

من به دنبال شعورعلفم
تاکه ته مانده رویاها را
بچکاند
دراندیشه خاک
تلخی عاقبت فردارا
بزدایدازنقشه ی جغرافی ما
سربرآرند
درختان نظر
تا هوای دگری تازه کنند
مردم دهکده مشتاق نسیم برخیزند
بروندتابه بلندای فراز
نفسی تازه کنند

کودکان همره شیرین  سعادت بشوند
چرخش وگردش کفترهارا
برسرمزرعه ی آزادی
بستایندوتماشاکنند
من به دنبال شعورعلفم
تاکه مرغان هوا
بالپروازگشایندتااوج
موج دراندیشه ی باداندازند
که حقیقت دراقلیم تساوی فردا
بتواندنفسی تازه کند
من به دنبال شعورعلفم
نفس حادثه بس سنگین است
  وندانم که چه خواهدبشود؟

نظرات 5 + ارسال نظر
سهیلا سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.poshtebamekahgeli.persianblog.com

سلام. من یک با ر دیگه ام اینجا اومده بودم . راستش برای دیدن طبیعت اینجا اومدم! خیلی زیباست.موفق باشید.

بازرس مخزن پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:18 ق.ظ

با سلام و خسته نباشید به برادر عزیز .سایت حاوی مطالب مفیدی است به امید توفیق روز افزون وابادانی شهر مان مسجد سلیمان عزیز.

ر-چهارلنگ شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:22 ب.ظ

این شعر تقدیم به سرزمین بختیاری :نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان می گذرد . متبرک باد نام تو .وما همچنان دوره می کنیم شب وروز را هنوز را.......(فروغ فرخزاد)

آرش؟ یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ق.ظ

باسلام خدمت ادیب وشاعر گرانمایه
ازشعرهای شمامثل همیشه استفاده کردم ولذت بردم مخصوصا اشک خدا که بینهایت گیرا وپرمحتوابود
برای شما آرزوی موفقیت بیشمار دارم

آرش؟ یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 04:02 ق.ظ

باعرض سلام .
بااینکه میدانید تاچه اندازه برایم عزیز وقابل احترام هستید
ولی میخواهم جسارت کرده وانتقادی نه از شما که ازوبلاگ
بکنم امیدوارم بنده حقیر را به بزرگی خودتان ببخشید ولی
باید بگویم که مدتیست دچار ایستایی شده اید وما چیزتازه ای
به چشممان نمیخورد وما باهمان مطالب وعکسها برخورد
میکنیم چون اینجا تنها جاییست که مابه عنوان بچه های
مسجدسلیمان به آن افتخار میکردیم وواقعاازآن استفاده
میبردیم .ولی راه حل آن فکرمیکنم استفاده ازنیروی جوانات
به طور گسترده است . باآرزوی موفقیت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد