شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

درس خواندن درآغل



در چهل کیلومترى مسجدسلیمان روستاى کوچکى است به نام تاچه گر که نه برق دارد و نه آب، در یک منطقه صعب‌العبور کوهستانى واقع شده است و تا نزدیکترین روستا 10 کیلومتر فاصله دارد.

در این روستا دانش‌آموزان به جاى رفتن به کلاس در آغل درس می‌خوانند. سقف این به اصطلاح کلاس 9 مترى از چوب‌هاى دود‌زده درختان است و 5 دانش‌آموز دختر و 8 دانش‌آموز پسر در تاریکى کلاس به سختى درس می‌خوانند و صداى بزها و گوسفندان تنها صدایى است که با طنین آموزش عجین شده است.

یکى از دانش‌آموزان دختر این کلاس می‌گوید: آقا اجازه، اینجا سرد و تاریک است. همکلاسى دیگر او گفت: دوست دارم نمره‌هاى خوب بگیرم ولى توى این آغل نمی‌شود. دختر کوچولوى دیگرى می‌گوید: صداى گوسفندان و تاریکى آغل نمی‌گذارد درس بخوانیم.

پسر دانش‌آموز دیگرى افزود: نمی‌توانم تخته سیاه را ببینم. یک دانش‌آموز دختر این کلاس گفت: اینجا آنقدر تاریک است که چشم ما نوشته‌هاى معلم بر روى تخته سیاه را نمی‌بیند.

  حاتمى معلم زحمتکش این کلاس نیز گفت این کلاس نیست همانگونه که می‌بینید اینجا آغل است. می‌پرسم دانش آموزان چه گناهى کرده‌اند لااقل مسئولین آموزش و پرورش مسجد سلیمان نمی‌توانستند یک اتاقى به عنوان کلاس براى بچه‌ها بسازند.؟

 سرما و نمناکى کلاس و نبود وسایل گرم‌کننده امان دانش‌آموزان را در این آغل بریده است. گوسفندان روزانه چندین بار وارد کلاس می‌شوند بر روى تخته‌سیاه این کلاس درشت نوشته بودند کلاس ما نور ندارد.

**********
گرچه مدارس سطح شهرهم چندان حال وروزبهتری ازاین وضع ندارنداما ...
باران هم روی ظالم می باردهم روی مظلوم ولی بیشترروی مظلوم می باردزیراظالم چترمظلوم راربوده است .                   (کریستوفر)

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:07 ق.ظ http://www.daryaft.blogsky.com

سلام
وبلاگت عالیه
یه سری هم به من بزن پشیمون نمیشی

همولایتى در غرب دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:27 ق.ظ

اردشیر آقا سلام،
این هم سایت سید على صالحى، اگه خود هم اونو داشتى شاید دیگر دوستان بپسندند.

http://www.seyedalisalehi.com/

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام اردشیر. دستت درد نکنه. وبلاگت خیلی خداست

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:12 ق.ظ

محمود مظفرزاده سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 ق.ظ

سلام به همه برادران و خواهران بختئارئ
با دئدن نام تاچکر با همه وجود گرئه کردم.من در تاچکر متولد شدهام و تنها دکتر مدملهل بودم که در مسجدسلهمان طبابت مئکردم اما دست سرنوشت مرا به کالئفرنئا در امرئکا اورد.ولئ تمام علاقه من در تاچکر است.به امئد روزئ که در تاچکر مطب داشته باشم.در اخر دست همه تاچکرئ ها را مئ بوسم و امئدوارم که مرا ببخشند که انها را تنها گذاشتم و به امرئکا امدم

محمود مظفرزاده چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:16 ق.ظ

سلام اقای اردشیر
دیروز که اسم تاچکر را دیدم خیلی منقلب شدم و نتوانستم همه الفبا را روی صفحه کلید پیدا کنم و متن بالا را با الفبا ناقص نو شتم ببخشید.خواهش میکنم راجع به تاچکر باز هم مطلب بنویسید.تاچکر شا مل: ریزلا-اب حمام-قاسم اباد-ابیدی و چهارقا ش میباشد عکس مر بو ط به کدام روستا است در صورت امکان برایم ایمل کنید. اگر شماره تلفن برایم ایمل کنید حتما تماس خواهم گرفت.قر بان شما د کتر محمود مظفرزاده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد