نسل توفان
حیران ومست ومدهوش
بارنج دوش بردوش
آوازکودکان را
ازکوچه می کنم گوش:
(من یارمهربانم
داناوخوش بیانم
گویم سخن فراوان
باآنکه بی زبانم )
بانگ بلندچاووش
ازکوچه آیدم گوش:
همرنگ مردگانم
آواره ی زمانم
باآنکه زنده هستم
نادان وبی بیانم
بانگ بلندچاووش
ازکوچه آیدم گوش:
این زندگی چه سخت است
حاصل فصل تلخ است
مردن نسل توفان
بی آرزوچه سخت است
**غلام رضایی میرقاید**
در شعر تو چه جذبه ایست که هر صبحگاه خورشید بدان رشک میبرد؟
آقا غلام عزیز این شعرت آنچنان زیباست و به دلم نشست که وادارم کرد براى توصیفش از عزیز دیگرى جملهء بالا را عاریه بگیرم.
همتبار عزیزم از اظهار نظرت متشکرم
به سایت گویا مراجعه فرمایید در صفحه فرهنگ بخش شعر در مورخه ۲۸ اسفند ۱۵ شعر تازه نیز چاپ شده است
غلام ۲۰فروردین
غلام عزیز سلام،
هم اشعار گویا و هم اشعار اینجا رو در یک فایل جمع آورى کرده ام. امیدوارم که چاووش نسل طوفان بمانى و بانگت هرچه شیوا تر ورساتر گوش جانرا بنوازد.
همتبار عزیزم سلام
عنوان شعر در سایت گویا ابر نیسان اشتباها ابر نسیان چاپ شده آنرا هم تصحیح بفرمایید