دردشت بی علف
اسبی
پوزه می ساید
برلوله ی سیال سیاه
وبه یادستیغ برفی کوه
شیهه می کشد
افسوس که
ازسال های دور
جزنشانی برپهنه وهن
باقی نمانده است.
ای کاش
دراین کوره راه
بیدارباش فردا
قافله ی صبح دمان را
به تقدیرخویش
آشناکند.
ازمجموعه باران به صفحه تاریک غلام رضایی میرقاید
امیدوارم که موفق باشی و بتونی زود به زود اپدیت کنی
شاد زی و شادکام گوو
اردشیر جان برادر عزیز بختیاری من
سلام
از مطالب مفید وبلاگت استفاده کردم ای فرزند کوروش همیشه موفق باشی
ارشیر عزیز آقای حسین حسن زاده رهدار از دوستان من است
اما خیلی وقت است ایشان را گم کرده ام
اگر نشانی یا تلفنی از ایشان دارید به ایمیل من بفرست متشکرم
اردشیر عزیز ترانه های فروزنده ( هنر مند بختیاری ) رو برای دانلود گذاشتم توی وبلاگ اگه دوست داری بیا دانلود کن به بقیه بچه های بختیاری هم که می دونی دوست دارن بگو
ممنونم از لطفت
ممنونم اقایی