*****************
سوء تفاهم یا سوء نیت
آدم خوب یا بد وجود ندارد، بعضی کمی خوبتر یا کمی بدترند، اما عامل تحریک همه بیشتر سوءتفاهم است تا سوءنیت، یکجور نابینائی نسبت به آنچه در قلبهای یکدیگر میگذرد. هیچکس دیگری را به دیده واقعیت نمیبیند بلکه همه از محدوده نقصهای ضمیر و نفس خود به دیگران مینگرند. ما همه در زندگی خود یکدیگر را همینطور میبینیم. خودبینی، ترس، هوس و رقابت (تمامی این کژیهای درون نفس ما) دیدگاه ما را نسبت به دیگران تشکیل میدهد. به تمامی این کژیهای نفسانی خود، کژیهای نفسانی دیگران را نیز اضافه کن و آن وقت خواهی فهمید که از پس چه شیشه تار و ماتی به یکدیگر مینگریم. این شرایط در تمامی روابط زندگی موجود است مگر در یک مورد نادر، یعنی هنگامیکه دو نفر نسبت به یکدیگر چنان عشق عمیقی احساس کنند که تمامی این لایههای کدر و مات در مقابل آن بسوزد و فرو ریزد و آندو قلبهای برهنه یکدیگر را ببینند... .
تنسی ویلیامز به نقل از آوازهایی که مادرم به من آموخت، رابرت لیندزی
وهر چه هست برای ما خواهد ما ند وآن عظمت بی چون وچرا قومی است که خود را در سرزمین های سر سبز بختیاری با آلاله های بهاری وگلهای بابونه ای می بینند که یاد آور میدااامیدهای سبز مردان وزنانی است که رندگی را در چم خم جاده های پر پیچ وخاکی وآماده انتظار می بینند وهر جا که می خواستند به امید فردا زنده باشند شبانه و بدون دغدغه های ناامیدانه سر را به زمین می گذارندواینان هستند مردمان سخت
درود آقا اردشیر
در سینما فیلمهای معروف به فیلمهای جاده ای از سبک مختص به خودش برخوردار است.برای من سئوال است که چرا در این سینمای ما چرا از یک ژانر ناب ( کوچ) کسی اثری هنری نیافریده است. موجودات هم به یکسری کارهای مستند خلاصه شده اند.
آخرین (نزدیکترین عضو عکس به بیبننده یکی از بی گذشترین اعضای ایل می باشد- نصیب گرگ بیابان هم نشود)
درود
همه چیز زیر سر این نفس نفس بر است.خوش داشتن یا بد دیدن قبل از رویت دست می دهد.آنوقت آدم می نشیند و ساعتها خود و دیگران را آنالیز می کند.انسان بدلیل شرطی شدن بیشتر اعمال و عکس العمل ها را انجام می دهد.
مطلب جدیدی در مورد یکی از بانوان ادیب بختیاری دارم و همچنین چند شعر از شاعران شعر ناب.سیروس رادمنش .هرمز علی پور . آریا آریاپور (حمید). علی مرادموری( علول) .
بدرود
بادرود به آقای رضایی عزیز
آنگو نه که از مطلع مقاله هم بر میاید در جهان هستی هیچ چیز مطلق وجود ندارد هر کسی برای خود دو قالب میسازد
یکی خوب ودیگری بد هر که در این قالب باشد خوب و.....
آنچه از این قاعده استنتاج میشود تفکر استعماری انسان
است رفتار هر کسی منطبق بر آرمانهای ما باشد انسان خوبیست ؛اگر به انسانها تجریدی نگاه کنیم این نتیجه گیری معقول بنظر میرسد اما اگر هر کسی را در کانون تعداد بیشماری پیکان که بسوی او نشانه رفته اند ببینیم طبعن
همه انسان ها در قالب اولمان یعنی خوب قرار خواهیم داد
بنابراین ازپس شیشه تار و مات یکدیگر را دیدن نهایت خود خواهی و خود بینی ست پیروز باشی