امروز یکی از دوستان مجموعه داستانی به من داد که مربوط به یکی از همشهریان فرهیخته وگرامی شهرمان است
مجموعه داستان ( کالوسه ) نگارش جناب آقای محمد اژدری ناشر تخت جمشید
کالوسه در واقع نام چشمه ای است در روستای مه سنبلی که بنا به اظهار نگارنده در وجه تسمیه آن می گویند چون در چشمه کالوسه به دلیل کمی آب آن ناگزیر با کاسه آب آن را برمی داشتند ودر ظرف می ریختند واین کار شبیه لیسیدن کف آن با کاسه می باشد در واقع کاسه لیسه بوده که بمرور به کالوسه مشهور شد
(عکس روی جلد نیز نمایی از همین چشمه می باشد)
خود نگارنده عنوان می کند همین که داستانی در زمینه ی روستا ومسائل ومشکلات آن به دستم می رسید ومی خواندم بی درنگ به یاد زادگاهم می افتادم.موضوع ویاماجرا را با آنچه که در ذهن داشتم می سنجیدم .گاه ودرپاره ای از زمینه ها شباهت آن چه نوشته شده بود با آنچه که از زندگی در روستا بخاطر سپرده بودم شگفت انگیز بود لیکن پاره ای از دشواری ها ومشقاتی که گریبانگیر مردم صبور ونجیب هم تبارم بود یا بطور کلی ناگفته ماندویا بسادگی از کنار آنها گذشتند.
گاه می اندیشیدم که کاش ذهن پویا وقلم زیبای نویسنده ای زبردست این گوشه های تیز را می یافت وآن را بگونه ای که سزاوار است می انگاشت تا شاید ارجی باشد برشکیبایی دربرابر رنج بیکران مردان وزنان این خطه از سرزمین گرامی مان
مجموعه داستان مربوط به رخداد های دهه ۴۰-۵۰ نگارنده است که بقول خود بدون هیچ داعیه نویسندگی این خاطرات تلخ وشیرین را در قالب داستان ارائه نموده است
سلام
شرمنده از اینکه نتونستم از دیدارت لذت ببرم .
به امید فرصتی بهتر
بازم سلام
لطف کن ایمیلتو بده تا اون امانتی را برات ارسال کنم
اردشیرعزیز
درود
وبلاگ زیبایت در رادیو زمانه معرفی شده.لینکش را گذاشتم
ارادتمند