شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

رقیبان دیروز رفیقان امروز

 اینها جمعی از بزرگان ورزش مسجدسلیمان هستند که در مراسم ختم مرحوم شعبان حبیبی درسال ۸۵ گرد هم آمدند اصغر سلطانی - منوچهر یاوری - مصطفی خراجی داریوش فروغی - فروتن - الاسوند - سرقلی - مرحوم شکرآمیز -ولی زاده - بخت و....اکثر آنهادیر زمانی در قالب دارایی وشاهین با هم رقابت داشتند واکنون در اندوه یکی از دوستان به ماتم نشسته اند

واقعا چقدر زود دیر می شود . چقدر پسندیده بود با توجه به کلکسیونی از افتخارات  که پیشکسوتان ورزش این شهر در دهه های ۴۰ و۵۰ در سطح کشور کسب کرده اند  در زمان حیات انها از ایشان تجلیل می شدتا هم نسل جدید بیشتر با آنها آشنا می گردید وهم غباری از ورزش خاک خورده شهرمان گرفته می شد...هر کدام از اینها دهها وشاید صدها ورزشکار تراز اول تربیت کرده اندوبه گردن جامعه ورزش وفرهنگی مان حق بزرگی دارند آیا زمان آن نیست که این حق ادا شود

گر چه یاران فارغند از یاد من                  از من ایشان را هزاران یاد باد    

راستی آقایی وافتخارات ورزش شهرما به کجا رفته است ؟قهرمانی های کشور واستان در فوتبال - والیبال - پینگ پنگ - گلف - واتر پلو - وزنه برداری - بدمینتون و... کجا واین وضعیت رو به احتضار ورزش شهر کجا ؟ آنهمه فعالیت ورزشی وتیم های ورزشی آنهمه استعداد وتعصب جه زود محو شد.

درهرحال شاید دلخوش کردن به غرور گذشته مان ما را تاحدودی تسکین دهد اما این کلام شیوا را بیاد آوریم که :زندگی آنچه زیسته‌ایم نیست، بلکه همان چیزی است که در خاطرمان مانده و آن‌گونه است که به یادش می‌آوریم تا روایتش کنیم. (گابریل گارسیا مارکز)

این مثنوی بهار غم انگیز  هوشنگ ابتهاج هم عجیب به حال وهوای ما می خورد خصوصا با این طبیعت ناسازگار بهارامسال . بهر حال گرچه روزگار غریبی است اما می توان همچنان امید داشت

بهار آمد ، گل و نسرین نیاورد
 نسیمی بوی فروردین نیاورد
 پرستو آمد و از گل خبر نیست
 چرا گل با پرستو همسفر نیست ؟
 چه افتاد این گلستان را ، چه افتاد ؟
 که ایین بهاران رفتش از یاد

 چرامی نالد ابر برق در چشم
 چه می گرید چنین زار از سر خشم ؟
 چرا خون می چکد از شاخه ی گل
 چه پیش آمد ؟ کجا شد بانگ بلبل ؟
چه درد است این ؟ چه درد است این ؟ چه درد است ؟
 که در گلزار ما این فتنه کردست ؟
 چرا در هر نسیمی بوی خون است ؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است ؟
چرا سر برده نرگس در گریبان ؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان ؟
 چرا پروانگان را پر شکسته ست ؟
 چرا هر گوشه گرد غم نشسته ست ؟
 چرا مطرب نمی خواند سرودی ؟
چرا ساقی نمی گوید درودی ؟
 چه آفت راه این هامون گرفته ست ؟
 چه دشت است این که خاکش خون گرفته ست ؟
 چرا خورشید فروردین فروخفت ؟
 بهار آمد گل نوروز نشکفت
 مگر خورشید و گل را کس چه گفته ست ؟
 که این لب بسته و آن رخ نهفته ست ؟
 مگر دارد بهار نورسیده
 دل و جانی چو ما در خون کشیده ؟
مگر گل نو عروس شوی مرده ست
 که روی از سوگ و غم در پرده برده ست ؟
 مگر خورشید را پاس زمین است ؟
 که از خون شهیدان شرمگین است
 بهارا ، تلخ منشین ،خیز و پیش ای
 گره وا کن ز ابرو ،چهره بگشای
 بهارا خیز و زان ابر سبک رو
 بزن آبی به روی سبزه ی نو
 سر و رویی به سرو و یاسمن بخش
 نوایی نو به مرغان چمن بخش
 بر آر از آستین دست گل افشان
 گلی بر دامن این سبزه بنشان
 گریبان چاک شد از ناشکیبان
 برون آور گل از چاک گریبان
 نسیم صبحدم گو نرم برخیز
 گل از خواب زمستانی برانگیز
بهارا بنگر این دشت مشوش
 که می بارد بر آن باران آتش
 بهارا بنگر این خاک بلاخیز
که شد هر خاربن چون دشنه خون ریز
بهارا بنگر این صحرای غمناک
 که هر سو کشته ای افتاده بر خاک
بهارا بنگر این کوه و در و دشت
 که از خون جوانان لاله گون گشت
 بهارا دامن افشان کن ز گلبن
 مزار کشتگان را غرق گل کن
 بهارا از گل و می آتشی ساز
 پلاس درد و غم در آتش انداز
 بهارا شور شیرینم برانگیز
 شرار عشق دیرینم برانگیز
بهارا شور عشقم بیشتر کن
 مرا با عشق او شیر و شکر کن
گهی چون جویبارم نغمه آموز
 گهی چون آذرخشم رخ برافروز
مرا چون رعد و توفان خشمگین کن
 جهان از بانگ خشمم پر طنین کن
 بهارا زنده مانی ، زندگی بخش
 به فروردین ما فرخندگی بخش
هنوز اینجا جوانی دلنشین است
 هنوز اینجا نفس ها آتشین است
 مبین کاین شاخه ی بشکسته خشک است
 چو فردا بنگری ، پر بید مشک است
 مگو کاین سرزمینی شوره زار است
 چو فردا در رسد ، رشک بهار است

 بهارا باش کاین خون گل آلود
 بر آرد سرخ گل چون آتش از دود
 بر اید سرخ گل ، خواهی نخواهی
 وگر خود صد خزان آرد تباهی
بهارا ، شاد بنشین ، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام
اگر خود عمر باشد ، سر بر آریم
دل و جان در هوای هم گماریم
میان خون و آتش ره گشاییم
ازین موج و ازین توفان براییم
دگربارت چو بینم ، شاد بینم
سرت سبز و دلت آباد بینم
 به نوروز دگر ، هنگام دیدار
 به ایین دگر ایی پدیدار

نظرات 11 + ارسال نظر
محمد ایزدستا دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:10 ب.ظ http://IZADSETA.BLOGFA.COM

با درود
خدا رحمتش کند هم برای ورزش این شهر خیلی زحمت کشید (والیبال و تیم فوتبال دارایی ) . و هم از اون مهمتر
با اینکه خودش هیچ گاه فرزندی واقعی نداشت ولی برای خیلی ها مثل من پدری کرد...
روحش شاد

عوض کردن آدرس وبلاگ خود به داتکام دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:50 ب.ظ http://WWW.33IR.Com




با سلام

اگر میخواهید آدرس وبلاگ خود را رایگان عوض کرده
و با پسوند دات کام مطالب وبلاگ خود را ببینید و به دوستان خود معرفی کنید به سایت
WWW.33IR.Com
بروید و یک نام کوتاه در صفحه اول انتخاب کرده و در صفحه بعد آدرس وبلاگ خود را بدهید و.... از امکانات رایگان ستفاده کنید
ثبت دامنه رایگان داتکام برای اولین بار در ایران

Hasan radman سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:10 ق.ظ

Damat garm man karman sha hastam zebatar bod baa akx bod

نوذر داودی سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:13 ق.ظ http://mani-bakhtiyari.blogfa.com

با سلام .وآرزوی سلامت و نیک بختی برای جنابعلی وقلم شیوایتان وسپاس از حسن انتخاب شهر استاد ابتهاج که مرا به عالمی برد وخاطراتی در ذهنمبجای گذاشت درود بر تو ای همشهری نازنینم/موفق باشید.

خدادادیان چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:14 ق.ظ http://www.azfarshid.blogsky.com

درود
بیست و پنجم اردیبهشت روز فردوسی گرامی باد
با مطلب زیر پذیرای نظر شما هستم
شناخت فردوسی مهمتر از بزرگداشت وی است
http://azfarshid.blogsky.com/?PostID=191

با ارادت
خدادادیان

ف.ب پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:33 ب.ظ

چرا در دادن عکس بخل می ورزی..اینها را همه میشناسند ودوست دارند..خراجی معلم من هم بوده در دبیرستان سیروس...

محمدمراد پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:21 ب.ظ

درود اردشیر عزیز
وچه غریبانه و مغموم نشسته اند
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم

پاینده باشی

کیارش - از سرزمین پنج خورشید چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ق.ظ http://5sunland.blogfa.com

درود اردشیر عزیز
جوان ترین عضو این عکس(نفر اول سمت راست: لباس آبی)
آقای مسعود رحیمی است که در خانواده ای شاهین دوست بزرگ شده و از بچه های قدیمی و با صداقت شهر می باشد که چون همه سالهاست کوچ نموده است.
بدرود

سیاوش دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ

سلام
یکی از عوامل پیشرفت، عبارت است از تلاش برای به کار گرفتن مغز در مورد مسائل ملموس زندگی. آنچه که ما بر آن تکیه میکنیم، بیشتر شعر و شعار است. آنچه که مردمانی که دارای امکانات رفاهی هستند بر آن تکیه میکنند حل کردن مسئل ملموس و مادی است که دیگر فرصت چندانی برای شعر و شعار دادن باقی نمیگذارد.
ای کاش، با استفاده از شماره گذاری، نام کسانی که در عکس دیده میشوند را مکتوب میکردید. این نیاز را زمانی میتوان پاسخ گفت که به جای اهمیت دادن به شعر و شعار، به مسائل ملموس تر توجه شود.

با درود
پیشگامان فلسفه معتقد بودندکه برای اینکه جامعه ای به تعالی برسد باید در ۴محور رشد وبالندگی داشته باشد
۱- حقایق از طریق توجه به دانش علما واندیشمندان
۲- وفور از طریق توجه به تولیدوتوسعه اقتصادی
۳- خیروپرهیز از شربا توسعه وتوجه به سیاست ودین
۴- وبالاخره زیبایی از طریق رشد هنر وادبیات
بدون شک توجه صرف به یکی از این قالبها کفایت نخواهد کرد بی ثبات است ومثل حبابی خواهد بود که بزودی می ترکد
شاید ازهمین روست که عرفا معتقدند زیبایی دانایی وخیر منشا خدایی دارند درهرحال شعر خود زبانی است وشاید به همین دلیل است که
شارل بودلرشاعرملی فرانسه می گوید: شاعران و پیامبران در کنارهمدیگراند چرا که به هردوالهام می شود.
شعر برای بیان مسائل ملموس وغیر ملموس زندگی است درعین ارامش و سکوتی که به انسان می دهدسرشار از رمز است و عشق گاه فریادی است برگرفته از درون جوشان ادمی وگاه مرهمی است بر زخم های چرکین
« جسم خاک از عشق بر افلاک شد // کوه در رقص آمد و چالاک شد »
مولوی

جمشید پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:00 ق.ظ

اردشیر جان
سلام
این قصیده را خواندم . قلبم گرفته است آنقدر که می خواهم بلند بلند گریه کنم . چقدر تلخ و اما امید وار نوشته / با اجازه آن در وبلاگ خود می نویسم .
دلم برای خاک خیس خورده و درخت های کنار زیر باران و دشت لالی و مسیر بابا روزبهان و اندیکای بهار و جاده های آن تنگ شده و برای تو دلم هنوز دعای توفیق دارد . سربلند و استوار باشی .

مسعود حسین پور از پشت برج سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ق.ظ

ببخشید این چیزا رو می نویسم : به جای این رت و پرت ها بنویسین در مورد فساد در مسجد سلیمان و بدبختی های مردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد