شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

شهرمن M.I.S

مسجدسلیمان (پارسوماش)زادگاه کورش واولین شهر پارسی تبار

روشنی من گل آب

ابری نیست

بادی نیست

می نشینم لب حوض:

گردش ماهی ها، روشنی، من، گل، آب .

پاکی خوشه زیست .

***

مادرم ریحان می چیند .

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی هایی تر.

رستگاری نزدیک : لای گل های حیاط .

نور در کاسه مس، چه نوازش ها می ریزد !

نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می آرد .

پشت لبخندی پنهان هر چیز.

روزنی دارد دیوار زمان، که از آن، چهره من پیداست .

چیزهایی هست، که نمی دانم .

می دانم، سبزه ای را بکنم خواهم مرد .

می روم بالا تااوج، من پر از بال و پرم .

راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم .

من پر از نورم و شن

و پر از دارو درخت .

***

پرم از راه، ازپل، از رود، از موج

پرم از سایه برگی در آب :

چه درونم تنهاست .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد