به ارتفاع نگاهم
حادثه ها چقدر زیبایند!
چونان ستاره ای
که چشمک می زند
دوباره آغاز را
می خواهم آسوده کنارتنهایی حادثه ی تو را ورق بزنم
که این سکوت بغضم را به دل راه نمی دهد
همیشه یک نفر درون من می جوشد
همیشه یک نفر گام های مرا می رود
درون این تنهایی
دوباره یک نفر مرا عاشق است !
چگونه به خویشتن وتنهایی بیارامیم
حالا که بی عبور هم
تنها عکسهای یادگاری را دیده
وکشنده ترین بو را زمزمه ی آه کرده ایم
پنهان از نگاه هم
بگو در کمین فاصله دیدارها نشسته اند
ومن در این حادثه
انتظارمرگ را مرده ورق می زنم
*** سعید آژده از مجموعه شعر بوسه برجنوب